شنبه ۱ ارديبهشت
|
|
تقدیم به کودکان مظلوم غزه
|
|
|
|
|
هزاران درد به دل دارم ولی افسوس
نه یک همدم نه یک مونس نه حتی یک نفر دلسوز
|
|
|
|
|
ای بی خردان صاحب این خانه یکیست
|
|
|
|
|
آخرین تاتار می گفت : میخواهم تار بزنم
|
|
|
|
|
✍️ترانه
م.مدهوش❤️🔥
🎧 دکلمه: بانو هستی احمدی🌸
|
|
|
|
|
دریاست موج عشق را در بر گرفته ست ...
|
|
|
|
|
کودک افسونگر شعر و غزل
کجا رفت معجزهات
نیک بنگر
ماه آن بالا پیداست
پای بر حرم یار بگذار
دست بگ
|
|
|
|
|
من با تو تمام روزگارم عالی است
پاییز و زمستان و بهارم عالی است
..
|
|
|
|
|
آن شبنم گل میچکد از موی ویش
ناز آن چشم سیه میکش و ابروی ویش
|
|
|
|
|
هرچیز را میشود
فراموش کرد
جز بوی عطرت
که جا مانده بر رویِ تَنَم
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
برای امامزاده یحیی بن موسی الکاظم (ع)
|
|
|
|
|
آزاده باش بجنگ مثل فلسطین
|
|
|
|
|
خسته
از قهوه های تلخ
آه می کشم
تنهایی را
|
|
|
|
|
همیشه نگرانی و التهاب وجودم را میلرزاند و امید به ارامش دارم
|
|
|
|
|
مدت هاست که روح پر احساس خود را کشته ام و تبر بر دست بر تک تک درخت های امید دلم هجوم برده ام....
|
|
|
|
|
بار اول که دیدم گیسوی تو را باور نکردم
آنقدر زیبا بود ، که ماه را با خبر نکردم
تو فراتر از خدا
|
|
|
|
|
گشودم بر سر سجاده یک شب سفره دل را
شکایت کردم از هجران و بخت و آن گل زیبا
|
|
|
|
|
در دلم هستی ولی پابند میهن نیستی
|
|
|
|
|
عاجزم
ز خیال هر شبت...!
چقدر سنگین شده
می آیی!!
گاه بی گاه"
سر زده"
نا خوانده"
چه مهمان بی ت
|
|
|
|
|
من این دنیای گردون را ز بن ویرانه می بینم
|
|
|
|
|
قسم به تمام چشم های دوخته به در
|
|
|
|
|
همچو برگم که زمینم زدهاند آدم ها...
|
|
|
|
|
روزگاری
من گلی بودم
در باغ ابدیت
...
|
|
|
|
|
.......آهن سرد......
من امروز اهن سردم
که با اب سیغل خوردم
گهی اتش به تن دیدم
گهی سندان و پتک خو
|
|
|
|
|
رفتنت شد زلزله، من مثل بم ویران شدم
مملو از بغض و سکوت و گریهی پنهان شدم
|
|
|
|
|
من به عَطرِ
جا مانده به رویِ
پیراهَنَت هم
حس حسادت دارم.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
جون به عزرائیل نمیداد
ولی مثلِ عزرائیل جون میگرفت
|
|
|
|
|
میخوام با تو دچار اشتباه شم
|
|
|
|
|
بی پرده سخن گفتم آتش زدنم این بار
حرف سخن حق را گفتن که به خاک بسپار
|
|
|
|
|
چهره ات از روی من را گرچه پنهان میکنی
با ترحم صد جفا ، آری به قرآن میکنی
|
|
|
|
|
عشق سلام می کند قول مدام می کند
هر که ز خواب رسته است قصه تمام می کند
|
|
|
|
|
میان خانه ام حتی هوای غربتم باشد..
|
|
|
|
|
هوا سرد است
لبخندی برلَب
دخترکی خجالتی
آغوشِ بازِ پسرکی جوان
چه گرمایی...کاش پاییز تمام نَشَود.
|
|
|
|
|
عاجز شدم از قلبِ زبان بسته ی خویش
محتاجِ جوانه ای ام از هسته ی خویش
خورشید مرا به تن کسوف است و خس
|
|
|
|
|
چه جهانی،پر زفتنه و کین است_زیر یوغ و، سلطه شیاطین است
|
|
|
|
|
چه فرقی میکند وقتی نباشی زندگی با مرگ ؟
|
|
|
|
|
بیهوده بودن هم چیز بدی نیست
هر جایی بودن هم حُسن خودش را دارد
|
|
|
|
|
که انتَ جرح الکون و انا احب المصائب
|
|
|
|
|
🍂بنالند مردم همی از ریا
که الحق ریا هست خود یک بلا
|
|
|
|
|
چشم تو شاهکار بدیع طبیعت است
زیبایی تو حد منیع طبیعت است
|
|
|
|
|
چه دنیای عجیبیه
دلت پیش یکی گیره
که وقتی لازمه باشه
راشو میگیره و میره
|
|
|
|
|
فکر اصلاح سر و گیسو نداری ای کچل
فکر دیناری برای مو نداری ای کچل
در دیاری که گرانی کلّه پایت می
|
|
|
|
|
خسته از ره رسیده بودیم و
چشم ها، ذره ای فروغ نداشت
در مسیرِ دراز و تاریکی
که پر از خار و مارِ غا
|
|
|
|
|
دیروز کجا مانده
که جنگلهایش سبز بود و...
چشمه های روانش سرد
|
|
|
|
|
مرگ شیرین به جانش وابسته بود
|
|
|
|
|
شکسته ام با رفتنت خیلی شکسته تر شدم
زبس گریه کرده ام زاشک خیس و تر شدم
|
|
|
|
|
ولی دیدوم دلت با مو غریبه
|
|
|
|
|
آفت عشق چه بسیار شده هر جایی
ای صنم جام میم ده که پا بر جایی
|
|
|
|
|
به یاد اولین دیدار در ساحل
|
|
|
|
|
طوری میبارد آتش ،
از زمین و آسمان
|
|
|
|
|
مغز 2..انسانشناسی
قدرت علمی ز مغز آدم است
عالَمِ هستی به علم او به پاست
این جهان تسخیرعقلِ
|
|
|
|
|
می رود زوزه کِشان کفتار ، چون
شیر غرّان واردِ صحرا شده
|
|
|
|
|
گر که آتش بر دلم انداختی، خوش ساختی
|
|
|
|
|
تاریخ را تا مسلخ دیوانگی بردند
|
|
|
|
|
دیده ی آیینه از سِیر و تماشا فارغ ست ..
|
|
|
|
|
سَحَر هنگام، در میان اختران آسمانی و چشم بر افلاک
|
|
|
|
|
جمعه ها آه نگفتن ها مرا وا می گذارد...
|
|
|
|
|
حاصل دیوانگیهایم هنوز ، پیدا ز کردار است ، چرا
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۶۳ پست فعال در ۱۵۴۴ صفحه |