جمعه ۲۶ ارديبهشت
|
|
به دیدارم بیا امشب برای لحظه ای کوتاه
|
|
|
|
|
تلخیِ دوریِ یار، رنج دارد بیپایان ای نگار
رویِ ماهت مپوشان،
|
|
|
|
|
به پیغام تو نزدیکست صبحی
که لبریز شبانگاه امید است
|
|
|
|
|
باران ببار بر گونه ها، اشکم ببارد پنهان
دریا مرا در بر بکش، مرهم ز سوز هجران
|
|
|
|
|
امیدوارم
صبح فردا
ساحل را صید کنم
|
|
|
|
|
زوزه ی باد؛
سمفونی اثیری سایه ی بید
روی دیوار نمور خزان
|
|
|
|
|
حاجی !
چرا نیمه برهنه شده به کافه دخترت ؟
|
|
|
|
|
آرام بودم لحظه ای را بی هیاهو...
|
|
|
|
|
آیدای عزیزم ، از اعماق وجودم برای تو مینویسم
|
|
|
|
|
زخمی است دلم مرح آن نیست به جز شعر
|
|
|
|
|
یاد دهقانی که دستش داس بود
|
|
|
|
|
تیله چشمان او غلطید و بر روحم نشست
|
|
|
|
|
موجِ مَواج خروشان تنت
مست دیدار منم من که دلم
|
|
|
|
|
خاک پاکم غم نخور از اینکه تنها می شوی
|
|
|
|
|
چون نبودی من به خود گفتم بمیر
عشق پایان بود تنها در مسیر
|
|
|
|
|
لبخند مونالیزا را نقاشی کردند
|
|
|
|
|
زل زده ام به ثانیه شمار ساعت عمر
|
|
|
|
|
پِدَرَم گُفت که خورشید و ...
|
|
|
|
|
دوره ام کرده
زنگ تفریح فر موهایت
در نگاه اشغالگر
دقیقه های انتظار و
زنگ پشتزنگ می خورد
گوش
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
دلی جوشان چنان اروند دارم
گلایه بی حد و بی چند دارم
ز بس غصه که بر جانم نشسته
|
|
|
|
|
آمدی با روی مثل ماه جانم چالهها
|
|
|
|
|
دورکن غبار دلمو دختر نازم🌸
|
|
|
|
|
ای کوه سر به زیر!
اکتفا مکن
به بهانه ی کوچک فواره
یا عصب های بلند رود!
|
|
|
|
|
شنبه بود سوز آتش به خون خاکستر
شنبه بود سوز آتش به جون جاگستر
|
|
|
|
|
تیتر
اول روزنامه ها شده ام!!
وقتی با چمدان بسته ی
خاطراتم...
در جاده ی بی
انتهای
خیالت... می ر
|
|
|
|
|
تقدیم به گوینده خوش آوا خانم شهلا نوروزی
|
|
|
|
|
جهانم خالی از درود و دگر زاری نمی بینم
|
|
|
|
|
خط ِ لبخند ِ تو شد بانی ِ ویرانی ِ من
|
|
|
|
|
منم که راضی نمیشم
از اینکه تو میخوای بری
|
|
|
|
|
کارشناسی قد بلند که یک شبه بانمک و قندون شده
به کنایه میگفت قَد مرد ایرانی به اندازه قده سمندون ش
|
|
|
|
|
تا که اعظم می گرید ،هر شب واسه رازهای تو
پرده علم می دِرد،گر نبخشی عهد بی کوشای تو
ای که بی کلام
|
|
|
|
|
صبح شد ساقی بیا بگشا درِ خرابخانه ی میخانه را
تابینم ز اینجا آن روی سیما در تاریک خانه را
وا
|
|
|
|
|
سلام ای جان پس ای مهربانتر از مهر
سلطان جان حضرتپدر
|
|
|
|
|
هر شبم صورت مهتاب تو دیدن دارد
|
|
|
|
|
تو آهنگی چو آرامی که می خیزی به صحرا یم
|
|
|
|
|
گیر افتاده ام ، بین بودن و نبودن..
|
|
|
|
|
بنام خدایی که سنگ آفرید
دلم را برای تو تنگ آفرید
|
|
|
|
|
لبخند بر لب داشت، چشمانش به فنجان بود...
|
|
|
|
|
غذا داشت روی اجاق می سوخت
و خواب مرا با خود
کشان کشان می برد
تا رویا
|
|
|
|
|
من از این دیاری که هردم تلالو کند آمدم
من از این شهر قدسی که هردم نور افکند آمدم
دراین شهر گنجی بخ
|
|
|
|
|
عهد و پیمان
اولين ديدار ياد است، پس خاطرت ترانه بميرم
مرا کردى وابسته خود ، نگذاشتى آسودان
|
|
|
|
|
زندگی در دریایی پُر ز کوسه ،
ولله بهترست با زندگی دراین کشورهمراهِ شماها
|
|
|
|
|
--‐-‐‐--‐-‐-رَقصیدَم زِ هَر سازِ این دُنیا ، زَد بَرایَم---‐-‐-‐‐‐----‐-‐
|
|
|
|
|
آنشب که به بزمگاه خود میرفتی
یادت هست
معصوم وار پاک
به نماز ایستادی
آن نماز
نماز قتل تو بود
|
|
|
|
|
بگشای پنجره را
وقت آن است
که ببارد باران
بر لب پنجره بنشین و
آسوده نگاه کن
میوزد باد
بر سر
|
|
|
|
|
چیزی نمانده تا عید جز یک قدم و گامی
برخیز و جامه نو کن بر گل بده سلامی
باد بهاري آمد بر دوش صد
|
|
|
|
|
✍️ترانه سرا:م.مدهوش(یامور)🍃
🎧دکلمه: بانو هستی احمدی✨
|
|
|
|
|
دیوارها می لرزند،سایه ها می رقصند
|
|
|
|
|
یک غزل و يک ترانه از مهدی ملکی الف
|
|
|
|
|
من آن دردم که درمان می سرایم
دل از غم های دنیا می ربایم
به این شام پر از اندوه سوگند
برای د
|
|
|
|
|
حب الحسین اجننی می گفت و می رفت
|
|
|
|
|
روز معلم را به تمامی همکاران عزیزم تبریک عرض میکنم 💚
|
|
|
|
|
لانـه کرده بـارِ اندوهی به رویِ شانـه ها
تابِ غـم دیگر نـدارد قامتی بی سَـرپنـاه
|
|
|
|
|
✍️تصنیف سرا: م.مدهوش( یامور)🌱
🎧دکلمه: بانو هستی احمدی🌸
|
|
|
|
|
دیروز از دور دو نفر را دیدم ؛ چنان کبک خرامان و رمیده
چو نزدیک شدند یک پیرزن با مویِ افشان؛ جوانی
|
|
|
مجموع ۱۳۱۴۵۶ پست فعال در ۱۶۴۴ صفحه |