جمعه ۳۱ فروردين
|
|
از چشمان شهلایت
تا قلب مهربانت...
|
|
|
|
|
چه غریبانه می گذرد روزهایم بی تو...
|
|
|
|
|
شعر نو
خانه
شاعران
احسان صدوقی
دفتر شعر کور سوی امید
مرگ
مرگ
۱۴۰۰/۱/۱۹ شماره ثبت ۵۸۸۱۳۷
مر
|
|
|
|
|
هر صباح از دل،آرام منم،خدایا! تو طلبیدی
یک روز دگر آیم و با عشق،اینگونه دچاری
ناچار ز نزدیکی تو،د
|
|
|
|
|
خیالت هست ای بی وفا چه کردی با دلم
عمری به پایت سوختن این مزد و حاصلم
|
|
|
|
|
بر گردنت گردن آویزی نامرئی انداختم
روحت بر تن مرده ام زنده و سیال است
روزم را درهم شکستی
شب نیز ر
|
|
|
|
|
اینجا مرگ بهتر از زیستن
اینجا هیهات گویان
مرگ می فروشند و زیستن می خرند...
|
|
|
|
|
من اگر دغدغه ام مردم شام و یمن است...
|
|
|
|
|
دلـیـلِ هـر بـیـتـی کـه سـرودم ز مـاتـمـت ..
تو در شـعرم یـافـت میشـوی من در غمـت
|
|
|
|
|
ناوکت پرستگای تنیایی دله
چاوکت آسمانی شینی مرمره..........
|
|
|
|
|
🌹 محبت بگردان به دل میهمان
نگریان، بخندان همه مردمان
|
|
|
|
|
من که تا صحری سرد کنار شب یلدا بودم
او به من گفت که طولانی نیست
قصه بود آنچه زمستان می گفت
|
|
|
|
|
آغوشِ پر از عشق تو پایانِ غم است
|
|
|
|
|
بگذار دلتنگی بیفتد گردن باران
|
|
|
|
|
بوسه که به بوسه ختم می شود ،بدهکارت نمی شوم .
|
|
|
|
|
اگر امروز بکامت همه شیرین شکران خواهد بود
|
|
|
|
|
کیستی که حتی در نت موسیقی نی لبک دوره گرد
خودنمایی میکنی؟
|
|
|
|
|
جهان این بار به جای شعر برات ضربالمثل دارد
چو روزی رفت زین دنیا بجایش یک اثر دارد
|
|
|
|
|
قول مردان مرده و بی جان بود
اعتماد کردن تباه، خسران بود
کرنش و افتادگی فرصت دهد
آنانکه را بازند
|
|
|
|
|
گل سرخ بهاران است مادر
بتنها یی گلستان است مادر
|
|
|
|
|
فکرم ازاینسو، تا لب دریا ،
ازآنسو، تا دل صحرا رفته
|
|
|
|
|
ای فروغ اشکار ازباب شاهانه یا حسین
عاشقانند جان فدا از ناب مستانه یا حسین
تنگ دنیا بر
|
|
|
|
|
روزگار حالم بده سربه سرم نزار
من که خودم میرم دست از سرم بردار
واسه من که تو وفا نکردی
من و به حا
|
|
|
|
|
دلبستن و عاشق شدن اینجورش گناهه
تا بوده همین بوده این است نظر من
|
|
|
|
|
فرمانده عشقی
درکالبد زندگی
الههی زیبایی
با عطر دل انگیز خواهش
آغوشش تنهایی ام را پر کرده
|
|
|
|
|
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
|
|
|
|
|
شعر نو
خانه
شاعران
احسان صدوقی
دفتر شعر کور سوی امید
طمع و غرور
طمع و غرور
۱۴۰۰/۲/۵ شماره ثب
|
|
|
|
|
شب و روز انتظارم که شوی تو یار با من
تو ندانی که چه کردی و چکار با من
|
|
|
|
|
عاشقونه :
یادتِ چه عاشقونه 💘 زل زدی ی روز تو چشمام
گفتی اندازه ی قلبم 💘 قدر دنیا تو رو میخوام
|
|
|
|
|
یلدا دوباره آمد تا شاد شاد باشی
|
|
|
|
|
هر بیر اینسان، آنا دیلینن
دونیانی و سِودانی تانیر
|
|
|
|
|
دراین یلدا پر از شور تمنایم ، کنارم باش
خراب و خسته و درگیر غم هایم، کنارم باش
|
|
|
|
|
چه خوب می شود افتم، میان دامانت
شکسته بال و پرم، نیست توان پروازم
میان شاخه ی بید و صنوبر اینجا
|
|
|
|
|
ای نور بتاب بر من ویرانه
تا مست شوم در گرو درد زمانه
پیمانه شده خالی و ساقی ندهد می
دیگر
|
|
|
|
|
قلب من عشق چه دانست؟ تو سهمش کردی..
|
|
|
|
|
باآینه، سنگ اگرگلاویزنبود
|
|
|
|
|
سحاب آمد و اشک بارید در ماتمش ...
|
|
|
|
|
شرم دیوار و روسیاهیِ دَر_نقش زخم عمیق بر دلِ حیدر
|
|
|
|
|
عاشقی بس کن دگر هنگام رفتن آمده
شال نارنجی به سر کن بین که یلدا در زده
|
|
|
|
|
دورم از رسیدن شوق دیدار راه بن بست
|
|
|
|
|
کجا توان گله بردن مگر به ساحت دوست
|
|
|
|
|
در تیرگی و ابهام آن قدر که مشهود است
یک پیکره مجروح در هالهای از دود است
|
|
|
|
|
شاعر که شوی شاه شبت شعر شود
هم محفل و هم ماه و مهت شعر شود
شعری که تو را تا به ابد یاد کند
امّا ن
|
|
|
|
|
باور نکن...باور نکن
اگر میگویند؛
همه چیز تمام شد
و دیگر کسی از خطوطِ قرمزِ ممنوع
عبور نخوا
|
|
|
|
|
در سوگ حضرت زهرا سلام الله علیها
|
|
|
|
|
برای روباه گریه ام گرفت...
|
|
|
|
|
با یاد توام هر شب در خلوت ِ تنهایی
|
|
|
|
|
چشمک زدی و نشئه شده قرنیه هایم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
برگرد و رها کن ز غم و مرثیه هایم
از درد و شب
|
|
|
|
|
شوردانش.اجتماعی
شور دانش گرشود بر دل روان
عشق دانش می شود برتو عیان
نوردانش کن به دل ها مرغ ع
|
|
|
|
|
او نماز میخواند و
من به شیوه ی خود
با خدا راز و نیاز میکردم
در ذهن خود چنین پنداشت
|
|
|
|
|
چه سخته راحت و آرام باشی ،
اما ، مردم افتاده باشند ، به سختی
|
|
|
|
|
دگر پنهان ز ساقی و ساغر می ناب نمی کنم
درخت سبز بستان خزان ز ان اب نمی کنم
ز دوستان م
|
|
|
|
|
شعر نو
خانه
شاعران
احسان صدوقی
دفتر شعر کور سوی امید
گفتگو با خدا
گفتگو با خدا
۱۴۰۰/۱/۲۷ شما
|
|
|
|
|
من به او گفتم که ای جان
امر کن جانم به قربان....
|
|
|
|
|
خاک و خون هوای پر از غبار
توپ تانک صدای رگبار
گناه کودک مظلوم من چیست؟
کودکان جای بازی مشغول سنگ
|
|
|
|
|
تجربه ای که درون سینه هاست
|
|
|
|
|
این غزل را من نوشتم تا شاید بخوانی
تا کمی از حال قلب بی تاب من بدانی
تمام این غزل را من به
|
|
|
|
|
دل من گرمِ کمی پیش تو بودن شده است
|
|
|
|
|
چه رویای قشنگی است که همه انسانها با هم دوست باشند و اثری از ریا و دو رویی و نامهربانی نباشد . این آ
|
|
|
|
|
خزان عمر من آمد به مرداد
خدایا داد از این دنیای بی داد
|
|
|
|
|
عاشقانه ست جهانی که تو جانش باشی
مرغ باغِ غزل و سروِ روانش باشی
چون دعای سحری وردِ زبانش باش
|
|
|
|
|
علم ای معنای ناب روزگار
ای وجودت خرم همچون هر بهار
زندگانی با وجودت پربهاست
همنشینی با تو درم
|
|
|
|
|
وقتی دلم هنوز به یاد تو میتپد...
یعنی که دارم از ضربان ضربه میخورم
احمدصیفوری
|
|
|
|
|
......درخت و آپارتمان......
بجای سرو تنومند قشنگ
آپارتمان سر به فلک کشیده است
و میوه هایش
بشق
|
|
|
|
|
می ترسم از روزی که محبت تمام شود
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۶۰ پست فعال در ۱۵۴۴ صفحه |