پنجشنبه ۳۰ فروردين
|
|
فال مرا دید گریه کرد به حالم
|
|
|
|
|
شعله بر جان می نشاند آن که تیرت می زند
دوستی کن با رفیقان دشمنی دشوار نیست
|
|
|
|
|
🌾حیرانم و سرگردان، چون بادی وزان، مدهوش
🌾خراش دهد گاهی، خاری و خسی، آغوش
|
|
|
|
|
ای هم نفس با زخم عشق ، کُشتی غزل هایم به هجر/فردا بگیرم دامنت ، این دل شکست در یاد تو
|
|
|
|
|
تو یار خوش رویی و با عشق،پنجه انداز
توان داده تو را عشق،رسم چنین است
دل،سپر خویش رو نکرد،باخت دلش
|
|
|
|
|
این شعرها را من ننوشته ام...
|
|
|
|
|
✍️ ترانه
م.مدهوش✨
🎧 دکلمه: بانو هستی احمدی☄️
|
|
|
|
|
بیا دوری
کینم
از کینه
توزی ها
|
|
|
|
|
تنها که شدی، به هر دری پا مگذار
|
|
|
|
|
خلوتی بنما ز جان . جان خدمت
جانان کند
کار دشوار جهان صلح بر آسان کند
سپارم دل به محب
|
|
|
|
|
اینجا شهر غریبی ایست
روزهایش جدا شب هایش جای ستاره غم باران است
نور خانه ها نمی تابند به نگاه
نمی
|
|
|
|
|
گهی در شادی شیرین گهی در هق هق فرهاد
دمی در صلح و آرامش دمی در ظلم و استبداد
و مائیم و تنی لرزان
|
|
|
|
|
بلبلی افسرده هستم درغروب لاله زار
|
|
|
|
|
خان ننلر بو دنیایاقتصاد بزکدی
قوجاخلاری دنیزدندع قشهدی
|
|
|
|
|
سرسلامتی ، نگیرد جای آن پاره تن اش
همه دود شد وطنش
|
|
|
|
|
ترکهای سنگفرش کوچه
اثر سنگینی روز است
یا کهنگی شب
این دهر تمنا
التماس ما را
به تماشا نشسته ا
|
|
|
|
|
در هَیاهویِ سایه هایِ پاییزی
دلگرم به ذره ای نور خورشید
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
تاریخ رو فراموش کردهام
لنگ میزنم در جغرافیا
تو کجای خاطره جا ماندی؟؟!
فاصلهها تیر میکشند!
|
|
|
|
|
من دیوانه را رخ تو بدام انداخته...
|
|
|
|
|
آن معبر که به اسرار ازل تام شده
وقت تعبیر تو را دیده و کذاب شده
|
|
|
|
|
فرمان ابراهیم ما فتوای سرخی ست...
|
|
|
|
|
دیگر چه گویمت که چنین و چنان شده
از بس نیامدی به خدا داستان شده
|
|
|
|
|
ثنایت من چه گویم ای پرستار
تو هستی چون چراغی در شب تار
|
|
|
|
|
به دنیا آمدیم آزاد باشیم
بدورازظلم سرتق شادباشیم
رها از حیله و مکر و حماقت
به فکر میهنی آباد
|
|
|
|
|
دلتنگ توام ای که مرا هیچ ندیدی
|
|
|
|
|
هیچ جوره دیگه درست نمی شه
|
|
|
|
|
قالی کرمان قشنگ. و دامن چیتت قشنگ
هر دو زیبایند اما این کجا و آن کجا
|
|
|
|
|
باز امشب اینجا رنگ باران ارغوانی ست
|
|
|
|
|
این روزها گرچه نفس در سینه ام تنگ است...
|
|
|
|
|
ناخوشاحوالان عالم میدانند
|
|
|
|
|
میدانی حاج قاسم که بود
در یک کلام او مرد بود
مرد جبهه مردجنگ
فارغ از حزب و نژاد و رنگ بود
|
|
|
|
|
چون پلنگی زخم خورده کینه را آغاز کرد
|
|
|
|
|
آرامشی آید تا خستگی هامو
تسکین دهد دردم آشفتگی هامو
|
|
|
|
|
گندم از گندم میروید
جو از جو
شعر من در دستان تو میشکفد
|
|
|
|
|
هم از توبره میخورند و، هم از آخور
|
|
|
|
|
کاسهی چینی زمین خورده
آه...ای تکه های ریز عبور
ریزتر هم ازین نمیگردی
«چمدانیزه» شو برای عبور
|
|
|
|
|
گُلی کاشتم
به نامِ تو
نیامدی
باغچه گریان شد.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
آنکه از گاو نری شیر بدوشد واس ماس
|
|
|
|
|
باید نشانت را بپرسم از خیابانها
یا گم شوم دنبال تو سوی بیابانها
|
|
|
|
|
با منطقانه هایش رهایم کرد...
|
|
|
|
|
ارمغان
کاش به این کنج خراب خلوت ما هم کلاغی سر میزد،
به اینجا پر میزد.
کاش در این خاک خشک ترک خ
|
|
|
|
|
چون شدی تو آسیابان، داد زن گندم بیار
گول خوردی ، مال باختی ، خاک غم بر سر ببار
|
|
|
|
|
آمدسحرازسویچمننوحهسرایی
زانبلبلآشفتهکهاییارکجایی
|
|
|
|
|
به تو اعتیاد پیدا کرده ام.
تمام وجودم در خماریست
دیگر هیچ مورفینی آرامم نمی کند
اگر خونم را آزمای
|
|
|
|
|
روزی که نشانتان برافتاد مپرس
آتش که به جان جنگل افتاد مپرس
چون کرکس و یا شغال و یا جغد فلان
با هر
|
|
|
|
|
اینک سخن درباره آموزش است و پرورش
از چرخش یک باره آموزش است و پرورش
|
|
|
|
|
منخودم چسباندهامعکستو بردیوارها
دیدهام ازدوستهم دشمن بسی آزارها
|
|
|
|
|
یه حالی با تو دارم که نمیشه
بیارم تو کلام و تو ترانه
فقط اینو بدون بد جور میخوامت
تو ای معنی شعر
|
|
|
|
|
ای دلبری که دلبری کنی از جمله دلبران
ای بر تری که برتری کنی بر جمله برتران
ای عاشقی که عاشقتری
|
|
|
|
|
❤️مروت به میدان چو بگذاشتم
❤️️ز قلب هر چه بد بود برداشتم
|
|
|
|
|
بی سر انجام ست اینجا گفتگوی عقل و عشق ..
|
|
|
|
|
زمستان شد
زمین سپید پوش،
میبارد دانه به دانه،
-- ستاره!
رها_فلاحی
|
|
|
|
|
به جهان ندیده ام خوبتر از تو پادشاهی......
|
|
|
|
|
گریه کن با من کمی از ابر هم بیشتر
از گلِ پژمرده باغِ جنان هم بیشتر
|
|
|
|
|
شعر کودکانه حضرت زینب (س) و روز پرستار
|
|
|
|
|
همنشین خوب نیکو گوهری است
مایه آگاهی و خودباوری است
|
|
|
|
|
سلـول دلـم حـبسـی ، تو را پیـوستـه :
" انـدازۀ سـلـول تـنـم ؛؛ مـیخـواهـم "
|
|
|
|
|
اندک توجّه کن به من حالا که هستم
|
|
|
|
|
شکایت دارم از آواز یاران زخمهیِ دل نیست
|
|
|
|
|
رؤیاپرداز شده روحم ، دراین دنیای جدی
ولی دنیای ما ، دانسینگ شده انگار
چه باید کرد بینِ اینهمه قرتی
|
|
|
|
|
عجب چیز کثیفی هست این پول
رفیق بی رقیبی هست این پول
|
|
|
|
|
کف پارک از هجوم برگ لبریز
|
|
|
|
|
خلاصه این شعر پیرامون جایگاه بزرگان در خانواده است.
|
|
|
|
|
شعر از من و شور از تو باز آی که نور از تو ...
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۱۹ پست فعال در ۱۵۴۳ صفحه |