پنجشنبه ۶ ارديبهشت
|
|
یا رب از عمرِ ز کف رفته غمی نیست مرا
|
|
|
|
|
واردات خون
از چین پیشانی آغاز شده است
|
|
|
|
|
در سورهٔ عشق چشم تو آیات قشنگیست
ای خاصترین شهرهٔ زیبای دل من
|
|
|
|
|
در آن سجده ندانی بر علی (ع ) چون شد
|
|
|
|
|
جرم من عاشق شدن بود جرم او عاشق کشی
پس چرا قاضی مرا محکوم به اعدام میکند
|
|
|
|
|
چرا ای کوفیان امشب علی سر از عبادت برنمیدارد؟!
|
|
|
|
|
ما در اصفهان ، همدیگر را بدرود گفتیم
|
|
|
|
|
شب قدري ،علـي(ع) يك ضربتي ديد
كز آن ضربت ، جبهـه حقّـش بِـبُريد
علـي
|
|
|
|
|
ای هزاران بار ماه تر از خود ماه
|
|
|
|
|
قسم به آن شب که پیرِ درگهِ مغان شدم....
|
|
|
|
|
تو پنداری که ایران مهد آزادیست
|
|
|
|
|
دلم کمی ماجراجویی و هیجان میخواهد!!
روسری ات را کمی شُل کن !!
میخواهم
به لابه لای "دنیای زیر روسر
|
|
|
|
|
گوش فلک
چشمان سیه باعث تفسیر تو باشد
بر لوح دل من همه تصویر تو باشد
|
|
|
|
|
گِره مشکل من فقط به دستان خداست
من اگر علی نگویم کافرم ، که چون مشکل گشاست
|
|
|
|
|
رفتی و بعد از تو دیگر یاور ندارم
حرف کسی را بعد از این باور ندار
|
|
|
|
|
فلک آرام و صبور
ما در اندوه شب و تاریکی
پی خورشید رُخی
بی قراریم و جسور...!
|
|
|
|
|
صادق، قلم ِصدق و صداقت بنما گر//در زمرهی زرین شده بر دفتر رازید...
|
|
|
|
|
در نـــبودت دفـــترم تبعیدگاهم میشود
خودنویــسم وارث اندوه و آهم میشود
واژههــا را روی کاغــذ
|
|
|
|
|
ای کاش روزی سر رسد
تعبیر گردد فال من
تو باشی و من باشم و میز و سکوت کافه ها ..
|
|
|
|
|
کاش ساعت فروشی بود تا لحظه دیدنت را میخریدم...
|
|
|
|
|
بی جمالت ای جانا طاقت و قرارم نیست
|
|
|
|
|
غزل می روید از هر گل چو بیند باغبانش را
به لبخندی شکوفا کن چو خورشید آسمانش را
|
|
|
|
|
ای صاحب دل عیار من رحمی غم تنهایی ام
من گم شدم در شهر غم. بین قصه ویرانی ام
|
|
|
|
|
سلام گرم من به روی ماه تو
ای معلم عزیزم
|
|
|
|
|
با کوله باری از گنه، از ره رسیده ایم
|
|
|
|
|
یاعلی
شده یا علی کلامم که دهد به جان طراوت
شه لافتی که باشد سخنش پر از حلاوت
قلم از علی نویس
|
|
|
|
|
سربازِ بیاراده،
انگشت بر ماشه میفشارد!
|
|
|
|
|
دل مادر مشکن زانکه تو را سودی نیست
|
|
|
|
|
گزیدهای از اشعار سرخابی از چند کتاب.
|
|
|
|
|
سه سپید + سه تکبیت سرخابی
|
|
|
|
|
عادت
بی خیالِ هرچه هست و بود!عادت می کنی
تو به این شهر دود اندر دود عادت می کنی
چشم هایت را ب
|
|
|
|
|
یکی ناز دارست
در بند درد
یکی ناز کش
گمشده در نبرد
یکی پیش گریان
یکی پشت خواب
یکی غرق روی
|
|
|
|
|
گفت مولی فزتُ ربُ الکعبه را
|
|
|
|
|
پیامی دارم که برسانم به خلق
|
|
|
|
|
من و یاری رعنا
من و خاطرات خوبی
همه پُرمعنا
|
|
|
|
|
بيا اي هنـر پيشـه ي راه حق
مـرا پيش بـر ، تا به درگاه حق
|
|
|
|
|
گوزلیم همشه کاش سن منی یاد ایلیسن
نه کی شارژین قوتاراندا منی دنگ ایلیسن
|
|
|
|
|
انقلاب است این عشقو حاصلش دگرگونی من...
|
|
|
|
|
چنانکه رفته اند پیش از من و تو
محال است تا ابد اینجا بمانیم!
|
|
|
|
|
يك روز می آید که دستت دست من باشد
بین من و تو فاصله یک پیرهن باشد
|
|
|
|
|
عشق یعنی بی خود از با خود شدن
|
|
|
|
|
چه فروغ فرخزاد
چه پروین اعتصامی
|
|
|
|
|
آن لحظه که افتاد نگاهم به نگاهت
من محو شدم پشت دو چشمان سیاهت
|
|
|
|
|
علی مولای عشقی کم نذیر است
علی مردانه مردی بی نظیر است
|
|
|
|
|
همه ی لذت ها ارزش آن را ندارد جزلحظه ای که باشهاب باشی
|
|
|
|
|
تو آن سیلی که ویران کرده ای
|
|
|
|
|
به حالِ خود وا نمی گذارد جنونم از عشق روی ماهت
گذشته عمرم- به باطل امّا نه- بلکه در جستجوی راهت
|
|
|
|
|
تا فصل سبز می برم این حسّ درد را
|
|
|
|
|
هوات تو این دل تا آخرین روز
داره بارون میاد باهق هق سوز
همه فهمیدن که عاشقم من
مثه شیشه صاف و ساک
|
|
|
|
|
از عشق جانسوزت تنم تب دار میشد
|
|
|
|
|
ای صوفی ...انگار تو به پایان نزدیکی
|
|
|
|
|
دلم پیوسته در منزلگه دوست
هوا خواه، هوایِ خاطره اوست
ندارم آرزویی جز وصالش
دلم را بُرده و دل همره
|
|
|
|
|
بکن ای ناخدا فکری که کشتی تا کمر رفته
|
|
|
|
|
تویی زیباتر از زیبا رویان
... ... ................................
|
|
|
|
|
ایکاش که امشب درِ هر میکده وا بود
بر کوی و گذر سجده ی مستانه روا بود...
|
|
|
|
|
در رابطه با شهادت مولی الموحّدین امیر المؤمنین امام علی(ع) سروده شده است.
|
|
|
|
|
خودت از هر کسی بپرسی حال منو میدونه
اونقدر دیونتم که هر کی از چشمام میخونه
چه بگویم از حال و روزم
|
|
|
|
|
شمع از چه رو گلگونه شد از گونه ی دلدادگان؟!
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۵۵ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |