پنجشنبه ۳۰ فروردين
|
|
به تو من چه گويم از تو؛؛؟تو كه اين توان ندارى!!
|
|
|
|
|
تو باخدای کشتی این انقلابی
|
|
|
|
|
شروع سال من ،معجزه ی لبخـنـــد باش
|
|
|
|
|
دلیل هرچه که گفتم تو بوده ای ، آری
برای آنکه برایم همیشه بسیاری
|
|
|
|
|
باز دردی التهابم می دهد
جای جای شهر تابم می دهد
خسته ام از خلسه و تکرار و بغض
تای تنهایی عذ
|
|
|
|
|
سال نو باشد مبارک بر همه
در خوشی و خوبی و بی واهمه
|
|
|
|
|
تا ابد واژه هـــای شیرینــم،خسته ی بیستـون فرهادت
|
|
|
|
|
همان روزى كه آيين دربدر شد
صراط مستقيم باريكتر شد
|
|
|
|
|
ترسم از مرگ نیست از این است ، پرت گردد حواسش اسرافیل ، گم کند وای اگر فلوتش را
|
|
|
|
|
دست بردار؛
از اين محصوري
كدام عيد.. !؟
كدام سفره ي هفت
|
|
|
|
|
لب هایم
از تب داغ
لب های تو
می سوزد
|
|
|
|
|
شد بهار و سبزه و صحرا و دشت
شد مهیا بهر سیر و بهر گشت
|
|
|
|
|
آمد برون ز پرده ی غیبت جمال گل
تا دیده وا کنیم به جاه و جلال گل
آمد زوال عمر زمستان و برگریز
|
|
|
|
|
آتش آسمان خاموش و دودش در هواست
نوای مرغ حق چه زیباست
در بوم آسمان می بینم ، گرگ و میش
|
|
|
|
|
دلم گرفته ای خدا
هوس گلایه دارم ازتو
|
|
|
|
|
نسیم صبح سحر, همقبیله ات تنهاست.
بیا که من بشود ما, به قدرت باران.
|
|
|
|
|
در شهر سرآمدی و تک در سخنی
|
|
|
|
|
آسمان میخندد.
ماه از شادی میشکُفد.
چه شوری اینجاست.
آن سبزترین فصل خدا آمده
|
|
|
|
|
ای که می گردانی هر دل ، چشم را وا میکنی .
ای به حکمت خالق شب ، روز امٌا میکنی .
ای تو بخشاینده
|
|
|
|
|
پیدایش ھشت
میان آغاز هاي
وقتی که بادها از دهانه ي تو می ریزند
در خس و خسِ بنفش یک کلمه
|
|
|
|
|
جیبشان درد میکند/یارانه را نشیمن گَز زده
|
|
|
|
|
عمو نوروز اومده شادی با خودش اورده
عید نوروز اورده ننه سرما رو برده
|
|
|
|
|
بهانه ی من
برای نفس کشیدن
طاقچه ی دلت را
من به قربان
پنجره چشمانت را باز کن
صدایم نمی
|
|
|
|
|
قالی هفت سین
ای سفره هفت سین زیبا
ای قالی خوش نقش فریبا
|
|
|
|
|
ریشه ی نیلوفری فاصله ها...
می فشارد گلوی ِ
|
|
|
|
|
ای چشمه اینجا درنگ مکن!
میپوسی , مرداب میشوی , می آلایی
جاری شو!
|
|
|
|
|
همه دور سفره نشستن
یه هفت سینُ یک تنگ ماهی
بازم عیدُ یک سال جدایی
بگو مهربونم کجایی
|
|
|
|
|
می رفتم ..
از کوچه ی تنهایی
از ویرانه های هولناک
به بلوغ گامها می رفتم
هم آغوش گنجشکه
|
|
|
|
|
شعرم این بار از غزل دور است
بر سیاقی که طنز منشورا ست
رفته رفته که عید می آی
|
|
|
|
|
گل اومد
بهار اومد
فصل خوب خاطره
نرگس یاد تو رو
میذارم تو پنجره
سلام خدمت تمامی دوستا
|
|
|
|
|
رود باید که چو گیسوی تو جاری باشد
عشق مانند لبانِ تو ان
|
|
|
|
|
دوش به ميخانه شدم دربدر
تا شوم از كار جهان بي خبر
|
|
|
|
|
من به لبخند " نگارین دلبر ِ فسونکارم "
جواهرهای سلطا نان این عالــَم را
که برنیمتاج " شهبان
|
|
|
|
|
هفت سین دلتنگی !!
در کدامین بهار ؟؟
انتظار آمدنت را بکشم !!
به هوای عشق بیایی و مرا بی
|
|
|
|
|
مو به هر کی که بِیه به خانه مون عیدی مودوم
به تقی، به مَندَلی، به رمضون عیدی مودوم
|
|
|
|
|
مرا وصلیست هر دم با نگارم
انیس جان و آرام و قرارم
|
|
|
|
|
چشمت همان ستاره ی نامرئی ، ازروی شانه های شب افتاده
یا سینه ات روایت یک صحراست ، تنها منم که
|
|
|
|
|
توبه ، درکار من گرگ چه معنا دارد
|
|
|
|
|
دم دمای عیده و دلم دوباره
به هوای تو منو دیونه کرده
با یه شعر تازه اومدم بدونی
دل تنگ من تو
|
|
|
|
|
سرکتابی باز کن شاید که از دستور غیب/باب رحمت باز شد تا نعمتت پاینده باد
|
|
|
|
|
دل ربايان ز آموخته اند يغمايى
|
|
|
|
|
آیا شنیده اید که:گربه را باید دم حجله کشت؟
بخوانید و بدانید.ممنونم
|
|
|
|
|
بازازسروديوار برآمده خورشيد
باز همان جمله تلخ
ما هنوز بيداريم
جامه ام را هر شب
مادرم ميش
|
|
|
|
|
گرچه بعد از رفتنت تنها و غمگین نیستم
نه ولی دیگر به صبح
|
|
|
|
|
محکوم فنا دل چودراین خانه نبودی
جزنقش کج خاربه ویرانه
|
|
|
|
|
جایی ندارم
برای
تکیه کردن
|
|
|
|
|
سال ِ مار است در پسین لحظات
اسب می آید و سلام ، با برکات
پنجشنبه پس از گذشت زِهشت
همه گوئیم
|
|
|
|
|
می رسد نغمۀ جان بخشِ دل انگیز بگوش
مطربا سـاز و نوایت دل و جان برده زهوش
باد نوروز ، ت
|
|
|
|
|
اگه توفیق یار باشه روز 29 اسفند رو تا یکی دو ساعت بعد سال تحویل توفیق خدمت در حرم رو دارم و ان شا ال
|
|
|
|
|
یخ زده ام ...دست هایم را ها می کنم
|
|
|
|
|
تیغ و ستیغ هر دو در التهاب لمس
|
|
|
|
|
غم تنهایی دریا ...خدایا
نشسته بر دل ِ سقا ...خدایا
تو گویی آزروی هر شقایق
شده بر آب و بی ف
|
|
|
|
|
اسفـنـد را…
رو ے آـتش چهـارشنبه سـور ے بریز …
|
|
|
|
|
چرا یک تن هزاران مرتبه دم میکشد پر غم
و دم هم بر نمیدارد از این کوهان ماتم
چه صبری دارد این آد
|
|
|
|
|
عید آمد و امید که میخانه شود باز
دکان ریا بسته و آزادگی آغاز
|
|
|
|
|
شش های زمین زنگ می زنند/صدایش را میشنوی؟
|
|
|
|
|
روزها از پی هم
ماه ها از پی روز
سال ها از پی ماه
|
|
|
|
|
گلي زيبا كه رشك هر چمن بود
و نام او تب هر انجمن بود
|
|
|
|
|
نگاهت در دلم عشق است و طوفان
|
|
|
|
|
میترسم از تهاجم صیاد دیده هات
در چشم آهووانت آیا پلنگ نیست؟
|
|
|
|
|
عید آمد : سه هرمی مختلف القافیه
هر هرم پنج مصرع (رگ)
|
|
|
|
|
بهار پرگل نسرین نثار بلبل باد
همیشه باغ دل مردمان پر از گل باد
|
|
|
|
|
هر روزدر طلوع خورشید
شکوه ایثار را
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۶۱ پست فعال در ۱۵۴۴ صفحه |