پنجشنبه ۶ ارديبهشت
|
|
چشم تو... چشم تو من را به غم ها دید و رفت
|
|
|
|
|
آمدن از چه سود که ما را نا خواسته به تاوان خواستنی ادامه می یابد آمدن از چه سود میان فر
|
|
|
|
|
بر ما بنشان شال که در باد برقصیم ناجور بزن ساز که ناشاد برقصیم آئینه بزن بر دلِ ما نقشِ دو عال
|
|
|
|
|
رفتم در این دریا در این دریای بی قایق در این دریا شنا کردم به دنباله یه ماهی دست و پایم
|
|
|
|
|
شب ِ با تو شب عشقه شبِ نوشیدن لذت شب ِ قدم زدن با تو زیر ِ چراغ یک خلوت شب
|
|
|
|
|
(از مجموعه ی: " و زمین نام دیگر من است") شب روی لچک های
|
|
|
|
|
1- زندانی رویای آزادی را قفل می زند به پرواز
|
|
|
|
|
چه کنم من که بر این زخم مــــداوا بشود
چه کنم تا دم من همچو مسیحا بشود
|
|
|
|
|
آسمان ،همه جا یک رنگ نیست انعکاس دشت خون، لاله پرپر
|
|
|
|
|
لبخندهای یک شب تابستانی خاطرات نقره ای رویاهای شیشه
|
|
|
|
|
1- ساز ِدل ِمن ناکوک شده یا هارمونی ِچشمک زدنهایت متغ
|
|
|
|
|
5. زاتش عشقت رهایی نیست این آشفته را همچواسپندی که رقصاند بر آتش خفته را **************
|
|
|
|
|
دل من آروم بگیر غم دنیا رو به دل نگیر کمی ام شادی کن زندگیو به خودت سخت نگیر غم دل هارو
|
|
|
|
|
فاجعه خاموش.... یک زن یک قصه ی خاموش یک فاجعه در عم
|
|
|
|
|
آدم چراغ بدست
بوی پیش ترها می آمد.خورشید غروب را
|
|
|
|
|
آئینــه عــرش ___________
از طایفه ی ســـینه ی
|
|
|
|
|
آمده 25خرداد وروز بودنت شادی گـــــــلها هوای تو ان
|
|
|
|
|
تمام تن و روحم زخمیست بارها وبارها زمین خوردم درمسی
|
|
|
|
|
ای به حال من رسیده صبور باش! مرا نبین که افتاده شقا
|
|
|
|
|
به دیده نم نمِ باران روان شد دلم چون برگِ پاییزی خزان
|
|
|
|
|
سوسو ازشــراب سيه چشم تو ســوسـو زده ام به هــواي س
|
|
|
|
|
شیعر:خالیدبایه زیدی(دلیر) هه لو شاهین باش له بیرمه
|
|
|
|
|
عسل بانو تو رفتی ازمیان اما نمی شه رفتنت، باورمان ت
|
|
|
|
|
بر خاکِ دلت نیست حضورم ... دل را تو ببر سمت سرایت آرام
|
|
|
|
|
هلهله تو کجایی ، تو فنایی، ای فرشته ی خدایـــی قطره
|
|
|
|
|
1- بهار دلکش رسید و من غمگینم ! و تو ... از من غم
|
|
|
|
|
ندارم از کسی غصه از کسی رنجور شوم بی خودی دلگیر شوم ناراحت و غمگین شوم غصه ی عالم چرا با
|
|
|
|
|
شبگرد سـاز بر كف ديگر صــدا ندارد
|
|
|
|
|
بهترین نقطه ی شهر قله ی قاف است ... رفیق این همه گفته ی ا
|
|
|
|
|
❊بیچاره مردها❊ اگه تیپ بزنن میگن معلوم نیست با کی قر
|
|
|
|
|
در بکارتِ ابتذال ِ سرنوشت در وحشتِ بی رحمِ واژه ه
|
|
|
|
|
"التهاب و دلهره" سینه مالامال از اندوه گرانِ روزگا
|
|
|
|
|
خدایا گاهی تو را بزرگ می بینم و گاهی کوچک این تو نی
|
|
|
|
|
ببخشید پا تو کفش بزرگای سپید کردیم شایدم سپید نشه گفت
|
|
|
|
|
ياد باد انكه مرا بود نسيمي زتو اي يار در هر تپشي بود
|
|
|
|
|
مزن ای بلبل افسرده و نالان مزن خود را چنین برمیله های سخت فولادی که دل اتش بگیرد از صدای اس
|
|
|
|
|
منم عاشق یک نگاه تو همان نگاه پاک و معصومانه هم
|
|
|
|
|
وقتي آدما باهم نسازن دنيا چي ميشه وقتي آب ميخاد جد
|
|
|
|
|
در وصف عشق خداوندا چه رازیست اندر ا
|
|
|
|
|
من که انسانم زین تکاپو در هراسانم درد تلخ را زچشما
|
|
|
|
|
من که انسانم زین تکاپو در هراسانم درد تلخ را زچشما
|
|
|
|
|
در خیال بیشه ها داد تفنگی گم شده مانده در بال کبوتر
|
|
|
|
|
ریحانه حسینی رقیه یا رقیه (س) دردانه حسینی ر
|
|
|
|
|
حبس در حباب لحظه ها , پوچ می شوم در حصار نرگس خیال , لوچ
|
|
|
|
|
همیشه پرتوی چشمت به دیده جاری بود تمام عمق وجودت به دل
|
|
|
|
|
و خدا که انسان را در بهشت آفرید و انسان که خود گریخت
|
|
|
|
|
طلوع خورشید از شانه هایت مست بر بام بهار می چرخ
|
|
|
|
|
یادت به خیر ای دوست ای صمیمی ای یگانه یادت به خیر
|
|
|
|
|
حالا که خداوند چنین داد و چنان ات خیرات بکن بوسه ای از
|
|
|
|
|
باوری ساخته ایم روی دیوار خیال به درازای افق به بل
|
|
|
|
|
بیا بنشینیم همینجا کوچه دلتنگ کنار در آبی رنگ
|
|
|
|
|
چقدر باور احساس گیج من سخت است کنار این همه پائیز نو ش
|
|
|
|
|
در بیراهه ای تنگ عصازنان می روم بسان پیرمردی که روزه
|
|
|
|
|
من انگاری شما را می شناسم من این مهر و وفا را می شنا
|
|
|
|
|
از همیشه تا همیشه دخترخوبی بوده ام . دخترخو
|
|
|
|
|
کربلا یعنی حسین وعاشقی دیدن این هاهمه آوار
|
|
|
|
|
كسي نيست بگويد كه اين كس چرا تنهاست در جوابش مي گويم
|
|
|
|
|
پشت در سكوت سقف زندگي خمود روبروي من تمامي غروب قل
|
|
|
|
|
دلم شکست صدای ازش بلند نشد دلم شکست هیچکی غیره خو
|
|
|
|
|
قصه شنیدی تاکنون از دلی حزون لبی پرخنده با چشمان گر
|
|
|
|
|
جشنِ عروسی چه شبی همش چو مهتابِ قشنـگ دوستان هستن تو
|
|
|
|
|
قسمت هایی از یک قصیده خاص:
دیوانه ها نام خدا را دو
|
|
|
|
|
بگذار بمیرد عشق آی تو که رفته ای.... به دیدارم نیا هو
|
|
|
|
|
فکرِ یک روزِ دگَر، تا که سلامی شنویم هر چه دل گوید و خو
|
|
|
|
|
جهت سیر شدن از یک روز سخت به صرف شصد درصد گوشت خالص،
|
|
|
|
|
شاعران نمی میرند افسانه می شوند سوسوی واژه هاشان ر
|
|
|
|
|
بداهه:فرزاد بهارا
با خنده های سبزمون یک روز ک
|
|
|
|
|
تمام ثانیه های تلخ بی تو بودن را شمرده ام همان روزها
|
|
|
|
|
***** خاطره تلخ زلال ***** گفته ای بامن بمان مانده ام
|
|
|
|
|
حکم پیچیدن درتورا سایه ی دیواری به من داد که خورشیدش
|
|
|
|
|
یگذر از فالهای تاروت قسم به هر تار م
|
|
|
|
|
روزی که بند نافم رابریدند استارت زندگی را فریاد کردم
|
|
|
|
|
بسم الله *************** نسیم ضجر من تکراری درد است گذشت
|
|
|
|
|
اشعار زیر را در "بداهه سرایی2 " که به کوشش دوست گرانقدرم
|
|
|
|
|
شعری:خالدبایزیدی(دلیر) «کودکانه» تمام اسباب بازی ها
|
|
|
|
|
سینه ی پر زخمه ام باز خس خس می کند پشت این حنجره ام
|
|
|
|
|
زردی از من سر خی سهم تو رویا از من مشق های ریاضی از
|
|
|
|
|
با وقار! دلت را کدام " کلام " [ رام ] می کند تا ملکه
|
|
|
|
|
یه روزی شاگرد بودم تو کلاس نشسته بودم حرف هایِ معلمُ
|
|
|
|
|
با تب دنیا و تاب زندگی می کشم بر رخ نقاب زندگی خشت خش
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۵۵ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |