پنجشنبه ۶ ارديبهشت
|
|
که بود رؤیاهای مرا ،
به ظلمِ کابوس وارِ خود دزدید ؟
فکرمیکنم اینجایی نبود
|
|
|
|
|
عشقم این روزا دست دلم نیست
ابر میبارد و چتری به سرم نیست
عشقم این روزا آسمان پر شده از برف
رنگ س
|
|
|
|
|
گفته بودی که غم انگیز تر از مردن چیست ؟
گفته بودم که همه شب دل ویرانه ماست !
|
|
|
|
|
او اشهد خود می خواند
من ترانه " تو ای پری کجایی " *
|
|
|
|
|
دلم برای کاشی های آبی حوض
که آینه دار ماهی های سرخ بودند
برگ سبز رقصان در آب
و مورچه ی ناخدا
|
|
|
|
|
به غارت بردی آخر حاصل بی اعتبارم را
|
|
|
|
|
در هلال آزادی
داس مه نو می بینم و
مزرع سبز فلک را آرزو می کنم
از
کشتزار آدم
تا
کشت گاه آدمیت
|
|
|
|
|
.
آتش بیار معرکه شده
صدایت
هر چه پا پس میکشد نگاهم
گرم میگیرد
گوش هایم
✍️
شیدا_
|
|
|
|
|
با حریر برگ ریزان تنت پاییز من/گم شدم در کوچه های خلوت خیال تو
|
|
|
|
|
در باورم نگنجد روح تو در درونم
|
|
|
|
|
شاخصِ یک جهش طولانی
حسِ نزدیک شدن به تَن خورشید است
|
|
|
|
|
نه دین،
نه جنگ،،
نه قانون،،،
آخر به چه چیز آدم میشوی؛ -
آیی آدمی؟!
|
|
|
|
|
در قسمت من هر چه پسند کرد دلم سخت گران شد
|
|
|
|
|
تا خط فیلتر کل تنباکوی این سیگار
شاید تو خوابی آنزمان که دست میسوزد
|
|
|
|
|
یا رضا، شاه خراسان
ای پناه دردمندان
ای امامِ مهربان
نظری کن، بطلب ما عاشقان را
تا بیائیم به سو
|
|
|
|
|
شب بود غمی بردل ما بود*
انگار نه انگار که همسایه ما بود*
آه وافسوس وفغان یاور ما بود*
تو نمیدانی
|
|
|
|
|
ترانه زیبای "جوونی از جنس طلا" یا بقول معروف دقیقا رونوشت یه دومادی که خانواده های دختر دار میخوان.ک
|
|
|
|
|
هوا در زنگبارش بی کفن مدفون نفس کو
|
|
|
|
|
تو هم مثل من مثل ما دهه شصتی
|
|
|
|
|
در ایمان به یزدان پناهید و رفت
چو مستان به بُستان خرامید و رفت
|
|
|
|
|
نوشت باد وطن
که سهم مان
از آب و خاکت
گلوله
|
|
|
|
|
ای که گفتی قبله گاهم کویِ یار
پس چرا هر سو بجـا آری نماز
|
|
|
|
|
هر آن کس که آمد به نزدیک من
سکندر شد او و دلم شد هدیش!
|
|
|
|
|
✍️ترانه
م. مدهوش❤️🔥
🎧 دکلمه: بانو هستی احمدی🌿
|
|
|
|
|
برای شعر من کمی چشمان تو کافیست...
|
|
|
|
|
غرورم در شبِ تشییع آزادی شده تدفین
|
|
|
|
|
خوب شد که پنجره را بازنمودی ،
هوای تازه آمد ازسوی باغ
|
|
|
|
|
دل آرام گیر
حضور جانان
فرقی ندارد
حضوری باشد یا مجازی
رویا را بباف
لبخندبزن
عشق بورز
چای د
|
|
|
|
|
از چشمانت بپرس
چند بهار
پرستو
در پستوی نگاهم
لانه کرد و
به هوای آسمان ابری تو پرواز
سیب س
|
|
|
|
|
به نی گر دل سپردی غافل از گله نشو چوپان
|
|
|
|
|
میان ماه من تا ماه گردون......هزاران انحراف و اختلاف است
|
|
|
|
|
به تو میاندیشم
و به آن ناوک مژگان که به قلبم بنشست
شب بی خوابی من حاصل احساس تو بود
.....
|
|
|
|
|
در این آشفته بازاری که گفتم.
تکی هم ادعا دارد که جفتم.
|
|
|
|
|
گر شود عشق دوا و معشوقـه نسخه پیـچ :
پـیکـر نـاخـوش و تـن بـیـمـارم ؛؛ آرزوسـت
|
|
|
|
|
لاکپشت و کژدم
کژدمی با خودش سخن میگفت
کاش میشد گذر کنم از رود
|
|
|
|
|
از این گریه هایی که کردم بخر
|
|
|
|
|
باز؛
دیدم مرگِ یک پنجره را
|
|
|
|
|
ای آدمک های پر مدعای فانی / آماده باشید واسهی نظم جهانی
|
|
|
|
|
مامانی، قربون آهنگ صدات
مامانی، فدای اون لالایی هات
سایه ات بر سر من، تا به ابد مانگار
|
|
|
|
|
اگرخوشحالی از دنیای رنگی
چرا مستأصلی پیوسته لنگی ؟
|
|
|
|
|
روزِگاری میرود عمرِ گِران آگاه باش
|
|
|
|
|
کجا خواهد رود عشقی که تنها می شود
که سرگرم هزاران شاید و اما می شود
|
|
|
|
|
نمی پرسد کسی احوالی ازحالی که من دارم
نباشد باخبر یک تن ازاحوالی که من دارم
|
|
|
|
|
به جز خیال نماندهست از بدن ما را
خوش آن شبی که بپوشی چو پیرهن ما را
|
|
|
|
|
حیف از هبوط آدم و حوا ز فردوس برین
یک سیب خوردن ارزش عمری پشیمانی نداشت
احمدصیفوری
|
|
|
|
|
چشم های آبی چون آسمانت دیدنی ست
پر زدن در آسمان بی کرانت دیدنی ست
|
|
|
|
|
رفتنت را هیچ کس در این جهان باور نداشت
جانسپاری تو هولی کم تر از محشر نداشت
|
|
|
|
|
ای کاش با هر بهاری دلمان هم بهاری میشد
ای کاش با هر خزانی غم ما هم خزانی میشد
ای کاش وصال ماه و
|
|
|
|
|
در قالب چشمان من دیوان شعری
|
|
|
|
|
بی دلیل نیست
به ما می گویند
انسان یونیورسال
|
|
|
|
|
آی سهراب..
هزار بار،،
هزاران بار،،
چشمانم را شستم...
|
|
|
|
|
مثل همان رسمم که نااهلم ولی بابم...
|
|
|
|
|
من از دردِ زمانه پیر و بیمار و عصا لازم
|
|
|
|
|
صبح بخیر..22
صبح است
نه وقتِ خواب است
عمر در گذرست
ساعتِ شتاب است
ره پر خطر و...
پر پيچ و
|
|
|
|
|
ترس
برادر مرگ بود
....
اما
|
|
|
|
|
نـادم و شرمنـده نـزدت سر بـه زیـر
چون نبودم بنده ای در سلکِ کیش
آن زمان در خـود نمیگنجم کـه تـو
|
|
|
|
|
حیاتی عاری از احساس و آزادی رباتی
|
|
|
|
|
من از دورترین شروع صبحگاه آمده ام
من یه ماهی ام دراین رود رها
|
|
|
|
|
زخمی دهان بازکرده
ناامید از مرهم
|
|
|
|
|
سهم تو از آسمان یک نگاه ساده بود
سهم من یک ناگهانِ از قلم افتاده بود
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۵۵ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |