جمعه ۳۱ فروردين
|
|
در مصر دلت دلی غریب نیست
شیدا شدنم بسی عجیب نیست
ای یوسف کنعان دل من
|
|
|
|
|
ژآن نازنین گلبرگ سبز نازبو بود هرروز با برگ محبت روبرو بود وقتی که سشوار محبت بود دستش گیسو
|
|
|
|
|
وقتی مرا تیتر زدی...عاشقت شدم دیدم که با حرفِ تو من هم کمی...خودم رفتی سرِ شب ..وَ من از خود گ
|
|
|
|
|
(یاد باد, اَن روزگاران یاد باد)
کودکی ها و رفیقان یاد با
|
|
|
|
|
این نهال که ازقلم تو قد می کشد واین همه چشم مهربان دردست های تو... کلام ات آواز کوچک
|
|
|
|
|
1- بچه ها شادی کنید!
.
باز می خندد بـهــار
بـــاز مـــی
|
|
|
|
|
آن قدر سکوت می کنم تا بمیرم لب به شعر نمی زنم انفرادی حق من نبود دست کم برای داستانت سلو
|
|
|
|
|
یک روز سرکلاس مثنوی دکتر محمدی که از اساتید برجسته حال حاضرادبیاته طبق رسم زیبای همیشگی اش این
|
|
|
|
|
بعد از حلِ جدول مَندلیف، اِسپاسم مغزی گرفتم! در اولین کمک های پزشکی دندانهایم را شمردند،
|
|
|
|
|
1
آن روزکه عاشق بودی
حرفای زیادی داشتی
حرفهایی عمیق
ق
|
|
|
|
|
تو باران شعري و من قطره ز شعرت تو سيل خروشاني و من گمشده در سيلت تو محسني و من حُسني ز شعرت
|
|
|
|
|
در غروب عصمتی آلوده در هجوم خواهش های سربُریده در باوری از درخت ِ بی ریشه در سکوت ِ بغض های
|
|
|
|
|
قلاب به دهان دریا افتاد و نهنگی که در هذیان ماهیگیر شنا می کرد در کیسه ی راهزنی پرید که در
|
|
|
|
|
بؤیؤک وصال(وصال ِ بزرگ)büyük visal
یـئـنی گلمـیش قـونـاق
|
|
|
|
|
در طنین ِ عبور از زمان دلم خالی نبود از احساس تنها ، داغ ِ شقایق کدر کرد ، آیینه را
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر) «طرح» بوسه دیگر واژه ای عاشقانه نیست چه بسیاردیده ام که عشق
|
|
|
|
|
دیونتم بارها پشت نگات ، بارها می خوندمت رو به دیوار سیات ، زارها می گفتمت تو کجایی من شدم
|
|
|
|
|
ومن ازشهر خدا می آیم از کوچه های روشن چشمانت که از تمام نسل های بعد از من زیباتر است .
|
|
|
|
|
خدا نیافریده زن.غزل سروده بی گمان شعر بلند خلقتش لنگ تو بوده بی گمان
صورت تو ی
|
|
|
|
|
.....................................
......................................
...................
|
|
|
|
|
در سال دوم پشت کنکور (81) سرودم : چو رستم بيامد از آن کارزار ز درسی که داد او به اسفنديار
|
|
|
|
|
مادرش چشم به راه دست لرزان و دلي .......................................-
|
|
|
|
|
بسم الله
روزگاری
ریزعلی بود و قطارش
امروز
نوبت من ا
|
|
|
|
|
ای بی توخراب بیا منو دریاب ای همیشه درخیالم واسه پروازپروبالم ای بودن دراوج نبودن ای
|
|
|
|
|
امشب منم با شعرِ تو صد غصه دفتر می کنم با درد های قلب خود شب تا سحر سر می کنم این های و هو
|
|
|
|
|
گویی بویی از
مردی نبرده ام کِه
مردی، در دلم مرده است،
|
|
|
|
|
تو اي اندوهگين مونس من تا هميشه تو اي همدم تو اي همره تو اي زن من امشب هديه آوردم بر
|
|
|
|
|
جدایی دور از یارم نموده جدایی فتنه درکارم نموده جدایی سوخت جان ناتوانم زخویش وخانه بیزا
|
|
|
|
|
غمگین شده بودم، که غم از نیمه به در شد این خُشکِ من از بی هنری، رو به ثمر شد خطّی ز رُخِ یار،
|
|
|
|
|
گاهی چه با رضایت، چشمان خود ببندیم بر قصۀ حقیقت، از عمـــــــق جان بخندیم ماییم و
|
|
|
|
|
از تو مستم ، دلم زخم است، شقایق کنج قلبم، پر از درد است ، شقایق نه عشق است و، نه سر مس
|
|
|
|
|
فهیمه رحیمی رفت زدست غصه ها باز تو دل نشست خالق اثرهای قشنگ وعامه بانوی داستان های کودکانه
|
|
|
|
|
راهِ ناهموار ******* شسته خواهد شد مگر دامن بس كه چركين گشته روح و تن با دعايي مرد!؟
|
|
|
|
|
سطل زباله ی اتاقم پر شده است از استعاره های قشنگی شبیه تو و دستمالهای مر
|
|
|
|
|
سلام به دوستای گلم که همیشه شعرام و میخونم و لطف دارن به من این شعر رو مخصوص شما نوشتم میدونم
|
|
|
|
|
یکی دیدم زمین را داس می زد چه بی رحمانه گویی تاس می زد کمی نزدیکتر چون می رسیدم شقای
|
|
|
|
|
امروز خبر زان بت جانانه رسیده پروا نکن ای شمع که پروانه رسیده
مدهوش ز بازیگری دولت
|
|
|
|
|
صفا نبود به باغ و گل و جوانه ی ما نبود بیدلی آخر به کنج خانه ی ما هوا گرفت و دل ما به گریه گری
|
|
|
|
|
منو روزای تکراری ، باهم خوکرده ایم آخر، منو شب های بیداری ، برادر خواهریم آخر. منو تنها صد
|
|
|
|
|
ژکوند لبخندت شبیه زخمی ست بر شانه من من....؟ حّوام زنی که سالهاست به دوش می
|
|
|
|
|
این آدامس لعنتی ! چسبیده بر تار و پود هستی ام درد می تراود از این دندانهای سخت ..
|
|
|
|
|
كينه ها و خنجرها هر روز ، هر هفته و ماه ..... که می گذرد من بیشتر از قبل زین کوچه پس کوچه ه
|
|
|
|
|
آزادی
بی تو من هستم ولی یک برده ام
بی تودل از عقده ها پر
|
|
|
|
|
ازبس که دراین قافیه دنبال تو هستم بربسترادراک درانزال تو هستم دیروزکجارفته و آینده کجابود؟
|
|
|
|
|
سپاس خدا را که خانه، ندارم! داشتم اگر دیواری کوتاه تر از دیوارِ من، نبود! * * * * *
|
|
|
|
|
پشت چهره ام دیگر من من نبودم... واژه ای پیر که کارد بر گلویم... بانوی بلند برهنه ای
|
|
|
|
|
درخیـــــال تو بودم، گفتن کنـــم تورا تعریـــف به اختیار من نه،خودبه خودواژه گشتن ردیف چشم
|
|
|
|
|
برای وصف دو چشمت ترانه میخواهم
برای مستی شامم بهانه می خواهم
بخوان مرا
|
|
|
|
|
ای سکوتت روشنگر آفتاب به سکوی انتظار تو آزادنه قیام می کنم اینجا من؛ تمام راه ها را
|
|
|
|
|
(( ردیف )) در غزل مستی فزاید جام صهبای ردیف میکند صدها اشاره چشم شهلای ردیف میک
|
|
|
|
|
روزهایم تک به تک خواند مرا در هراسی سهمگین بر عبث ،پاشیده تکرارم حضور من در ا
|
|
|
|
|
چه شبهای بیادت روز کردم بیادت گریه ای پرسوز کردم زنوک مژه ات سوزن گرفتم میان سینه را گل
|
|
|
|
|
مردی به جنسیت نیس اینو برای همه کسایی نوشتم که مردن نه نر: مردی یعنی فهمیدن نفهمیدن بعض
|
|
|
|
|
می شود دانه ی باران را دید همراه نسیم, رقص باران رادید می شود لحظه ای از دنیا رفت چشم را بس
|
|
|
|
|
مرا امشب خبر دادند که دیگر تو نمی آیی میان کوچه های دل امیدی تازه می خواهی مرا در خود
|
|
|
|
|
من با غزل بیگانه ام سپید می گو یم سپید قصه هزار و یک شب را از لبان زنی بی نیرنگ ب
|
|
|
|
|
بهار دوباره آمده فصل بهاران
|
|
|
|
|
سلام ای زن سلام ای مرد سلام پر دردترین باور خیال نازک فردا ایا اندیشه برتر سلام ای آش
|
|
|
|
|
وسف بودنت را
پنهان مکن!
سالهاست
این قبیله زلیخایی نزا
|
|
|
|
|
باورت شاید نباشد بارن که میبارد بی بهانه ، بی ترانه تا لب پنجره خیالم می آیی انگار
|
|
|
|
|
عکس تقدیر دلم آرزوی خط خطی پا نهد بر روی دل عشق های ساعتی خیمه های استرس جان من را برکش
|
|
|
|
|
استاد شهنازدرگذشت روحش اما جاودانه گشت عمرش به موسیقی گذشت در عرصه هنر گذشت پیشکسوت موسی
|
|
|
|
|
"به سبک من" کمی نگاه میکنم به آسمان هر شبم، سرآب لحظه می شوم، کلامِ خفته بر لبم، به جبر
|
|
|
|
|
از جاده نمی گویم، از دوری از سفر وهر آنچه که فاصله است این بار می گویم از ماندن و هم
|
|
|
|
|
برای امدنت غمی کشیدم برای دیدنت چه سربزیرم چه با صفا بودی و رفتی با دل من نشونه رفتی مثل
|
|
|
|
|
قرار نبود یهو بذاری بری قرار نبود یهو ازم دل بکنی دلم شکست عیبی نداره تو برو غم به دلم نشست
|
|
|
|
|
گریه نکن ای دل که دگر تاب ندارم از مویه تو من بخدا خواب ندارم عاشق شدی تو کنج قفس جرم من این ا
|
|
|
|
|
ترن آهسته مـیغرید و مـیبرد نگاه حسرت آلودی به همراه سرشکی موج زد در نرگسی مست بیامـد بر لـب
|
|
|
|
|
يارب، حمد و سنايت نمي گنجد در زبان قاصرم تو بزرگي و كريمي و من كوته نظرم اي كاش دري گشايد به
|
|
|
|
|
کبوتری سپیدبال بودم درحال پرواز درآسمان آبی به سمت گنبدطلایی دربین را
|
|
|
|
|
ای نوعروس ، درحجله گاه تاریک بختم چه میکنی !؟ من یک مترسکم !! چوب خشک وبی ثمر آرام وبی صد
|
|
|
|
|
در آنسوی صدایت در پس زیباترینِ لحظه هایت ماه در چشمان زیبای تو خندید دو چشمانم ولی وقتی تو
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر) «بخواب» برای:دخترم افسانه کودک من دردانه گوهرم بخواب...
|
|
|
|
|
نبــار بــاران نبـــــار! تلاشت بیهوده است تو نمی توانی! نــــــــــه! تو نمی توانی
|
|
|
|
|
شمع شب افروز ما قصه هجران توست خون دل از دیده و ناوک مزگان توست از چه ندارد قرار این دل مد
|
|
|
|
|
برای با تو نشستن همیشه تنهایم گرفته بغض غریبی ،گلوی رگهایم اگر چه رفته زکف صبر و اختیارم باز
|
|
|
|
|
تقدیم به آنها که درک رادرد میکنند:
سایه ام بانور سنگم می زنند بانمک ها شور سنگم می
|
|
|
|
|
وقتی همه خواب بودند از دفتر کبوترانه م.ی لولی وش
*** می بینی ! سرک های
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۶۱ پست فعال در ۱۵۴۴ صفحه |