جمعه ۱۰ فروردين
|
|
بعد از کفش ،
بیشترین چیزی که
زیر پا گذاشته می شود ،
انسانیت است…وای قیامت برخیز رستاخیزلبالب ازخش
|
|
|
|
|
قلب تو تا ابد به نام من است
|
|
|
|
|
پاریس هم که باشم
بی تو،
اکبرآباد سفلیست!
|
|
|
|
|
شب را پارو زدیم
و تمام دریا را
به آفتاب دادیم ...
|
|
|
|
|
در چشمهای مهربانت حسِ عشق است
|
|
|
|
|
کلاغ قصه اش هیچ وقت
به خانه نرسید.
نقطه سرخط.
|
|
|
|
|
ازگلستان من ببر ورقی
پیاده ای سروپابرهنه با کاروان حجاز از کوفه بدر آمد وهمراه ماشد
|
|
|
|
|
مرغِ اندیشه اگر سیرِ فلک بر گیرد
|
|
|
|
|
میلاد من آن روزیست که ،
تو شدی سکاندارِ این جان
|
|
|
|
|
تلاش عاشق درتوصیف معشوق و حسرتش به جهت عنایت معشوق به او می باشد.
|
|
|
|
|
سرو خوش قامت تراشیده
ماه افسونگر سماواتی
ملک شعرم فدای چشمانت
وارث آیه های توراتی
|
|
|
|
|
متن تئاتر زندگیست ،
برف و بوران و گلهای سرخ
|
|
|
|
|
سلام خدا جونم
منم مزاحم همیشکی، ببخشید که وقتی دلم میگیره و نیازت دارم میام سراغت😞خدا جونم دلم گرفت
|
|
|
|
|
خداوندا دلم اعجاز میخواهد
دلم یک جرعه شعر ناب می خواهد
|
|
|
|
|
در دل شادی همی، من زندگانی میکنم...
|
|
|
|
|
خدایا هرچه دل آشوبی ،تشویش و خرابیست
از آرامش من دور.
خدایا از فضل خودت به من ببخش هر آنچه خیر
|
|
|
|
|
گذر ایام است ره خوبان تقدیم گل ،رسم دلیران
|
|
|
|
|
می شود روی دلت سنجاق باشم تا ابد
|
|
|
|
|
جانا به سر وعده و پیمان که بودی
|
|
|
|
|
والله که تو خواهر دریا....
|
|
|
|
|
نور از پشت پنجره می تابید
|
|
|
|
|
سلام بر آمنه امن و امینم
سلام بر حوریِّ هودج نشینم
سلام بر شهپر عشق پیمبر
سلام بر «ها»
|
|
|
|
|
افکار من تا انتها لیز است
|
|
|
|
|
مرگْ یعنی دیدن چشمان تو
خودکشی کردن فقط با یک نگاه
مرگْ یعنی حال من با دیدنت
تا جهنم رفتنم با ا
|
|
|
|
|
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
شراب زهر آگین سر کشیدن
به روی سینه در آتش خَزیدن
شنا کردن میان چند کو
|
|
|
|
|
بیزدن سنه دوست چیخمز آقا گئت قادان آلام
از ما برای تو دوست در نمی آید برو فدایت شوم
|
|
|
|
|
دنیای شما فقط به جامم غم ریخت
|
|
|
|
|
تنهایی،
باز دوباره غم گرفت
سرتاسر
این شهر خاموش
|
|
|
|
|
خوش باشد غم مجنون تو را شاد کند
|
|
|
|
|
بمون برادر !
دل نَکَن از من برادر
دلِ خونه پُره درده
رفتن و غربت عذابه
جدایی خیلی نامرده
|
|
|
|
|
خوشا نیما که بر زد جام صهبایی
|
|
|
|
|
بروم وا کنم این پنجره را تا باران
درد من می شود آرام ، فقط با باران
تا که این شهر؛ پر از همهمه ی
|
|
|
|
|
رفته ای از این جهان و سال های آزگار
من به سوگت همچنان درمانده ام آشفته وار
|
|
|
|
|
ای بیوفایی بدخو آخر وفا نکردی
آنچه به غیر کردی بر آشنا نکردی
این شهر پر ز آدم باشد هزار افسوس
ا
|
|
|
|
|
فریاد دل.عارفانه.587
شبیه بغضم و خیال می کنم که پس شادم
صدای تیشه شکسته ی خیال فرهادم
گذشته آب
|
|
|
|
|
در بهار دل تو میل به باران دارم، عاشقت گشته ام و شوق فراوان دارم
|
|
|
|
|
شستم
آب رفت
نگاهم
به جهان
|
|
|
|
|
گفتم ای پادشه حسن زغم روزگارم بده خوش
بوستانم به گلستان طرب به سبزه زارم بده خوش
تا که خلوت بگ
|
|
|
|
|
در سناریوی داستانم ،
ستمگری را خَلق کردم
او را بدخُلق کردم
|
|
|
|
|
در حسرت دیدارت ، در شهر گمان بودم
|
|
|
|
|
روزنه ای آن طرف بودن شور
هرزه شود شاپرکی
سنگ شود شیشه ی دل
عطر ولع بس به مشامی رِسَدَش
باد ص
|
|
|
|
|
یک ➖
کدام باغچه
از زندگی منفجر می شود
وقتی شقایق
داغدار
....
لاله
دل خون
....
بنفشه
|
|
|
|
|
پرچم عشق
پرچم عشق صیاد بالا
حسابی گیر کرده در تورش
خداوندا تو کاری کن
دراین اوضاع
عاش
|
|
|
|
|
هنوز اون عکس اتاقم ، خودنمایی میکند...
|
|
|
|
|
من از این قصهی پر غصه شکایت دارم..
|
|
|
|
|
این بود زندگی؟!؟!
خداحافظ زندگی...
|
|
|
|
|
چون شانه برای سر مویت شده ام۲
سرمستم اگر، زگفت وگویت شده ام
گر رفته مرا سر به گریبان چه کنم؟
شرمن
|
|
|
|
|
چه زندان بی دردسریست
این زندگی
یکی دو متر...
|
|
|
|
|
هر لحظه به من گوش کنی میشنوی:
در تاب و تبم... تاب و تبم.... تاب و تبم
احمدصیفوری
|
|
|
|
|
ماتاقیامت در "عزایِ" ماتمِ تو_در سوگ بنشینیم به هیئت، در غمِ تو
|
|
|
|
|
تا زبانی بگشایی ز سر و وضعِ خودَت ، دو قِران رویش یارانه خَرَت خواهد کرد
|
|
|
|
|
مستیِ ذکر و عطر دعا و شمیم عشق
دل ، مبتلای آن مهِ گیسو کمند شد
|
|
|
|
|
چای
باز با قند لبانت چای می خواهم
من خودت را دخت زیبا، های می خواهم
سال های سال دنبال تو می گشتم
|
|
|
|
|
تو را به قامت بلند روزهایت می شناسند
|
|
|
|
|
تمام بودنهایت جمع میشود گُر میگیرد
در بغض شکسته بعد از این همه دوندگی
یاد میگیرد به مرور پا می
|
|
|
|
|
در باغ لحظه ها،
برای دست های کودک عشق،
چشم های سیاه تو،
به گیلاس های سیاه رسیده می ماند...
|
|
|
|
|
پس چرا در انتظار مرگ در همین لحظه ها نمردیم ؟
|
|
|
|
|
گل ابریشمی ام باز بگو بلبل را
گذران است بهار و شب یلدایی هست
|
|
|
|
|
- خواب بد دیده اَم ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی بدنم جان دارد ..
|
|
|
|
|
گردبادی از کلماتِ زیبا و پر جنب وجوش
به سراغم آمد...!
|
|
|
|
|
اندر حکایت انهدام پله های برقی
|
|
|
مجموع ۱۲۲۹۷۹ پست فعال در ۱۵۳۸ صفحه |