پنجشنبه ۶ ارديبهشت
|
|
هر طرف رویم بگردانم ببینم روی تو
خانه در هرکوچه کردم بود آنجا کوی تو
|
|
|
|
|
سلام ماه قشنگم که گُل به سر داری!
از اشتیاق دل تنگ من خب
|
|
|
|
|
امشب كنار كوي تو
همچون گلی در موی تو
خوانم ز عشق و شور ، ولی
نگاه پر سوز د
|
|
|
|
|
پشیمونم از اینکه زندگیمو خطر کردم برای با تو بودن
از اینکه آرزوی من همین بود برای چشم و ا
|
|
|
|
|
دارم دلی که مهر تو در آن جا گرفته است
نازم به مهر تو که جای به دلها گرفته است
|
|
|
|
|
در خبر آمد که زهرای بتول
یک کسا آورد از بهر رسول
چون گ
|
|
|
|
|
تنهایی عجب درد بدیست
هرجا منگری تنهای تنها هستی
میروی زیر خربار غم
کسی نیست یاریت کند
|
|
|
|
|
غم نامه ی دختری که رنگ خوشبختی ندید
|
|
|
|
|
عشق یك تجربه است نه " واژه " كه هر روز آن را بر هر گلی نجوا كنی
|
|
|
|
|
با منِ خسته نجنگ
که من، حلقه بناگوشم
|
|
|
|
|
دنيا از آن ماست چرا گريه مي كني
|
|
|
|
|
تو که چشمت مثال چشم آهوست
|
|
|
|
|
به پایان می رسد ،چون ماهِ اسفند
بیا رو کن به سویِ، شهرِ میمند
چواز شیراز ،مقداری گذشتی
|
|
|
|
|
عاشقِ روی تو هستم ، بشود یا نشود من هستم....
|
|
|
|
|
سردرگمم ،
بدون درنگ زمان ولی
انگار لحظه ها
در انتظار مبهم خود ،آرمیده اند
|
|
|
|
|
لای لایی کن گل لاله
ببند برگات
بزن خنده
|
|
|
|
|
صبح است وبلبل میدمدبر حنجر حنجار خود
|
|
|
|
|
نقاشم و گذشته ز خود ، حال میکشم
دارم برای هرچه قفس بال می کشم
|
|
|
|
|
خانه اي ساخته ام در كنج خيال
در خيابان پر از مهر
كوچه محبت وصفا
درديوار برنگ رويا
|
|
|
|
|
پ.ن:
امروز بیست ساله که رو زمینم...
|
|
|
|
|
دوستی ، بازی محضی ست ، رها باید کرد!
دست را از دل بی عشق ، جداباید کرد
|
|
|
|
|
آسمانم کرده است ابری نشانم
روشنی بخشم ،ورا تیغ است به جانم
|
|
|
|
|
سپهر سقفی وسیع است که ندارد ایست
من ندانم کجا رود و ستونش چیست ...
|
|
|
|
|
وقتی که مُردم هیچکه حق ناره
وری قور مِ عسر بواره
وقتی که مُردم گریوه ممنون
اگر میهاتو
|
|
|
|
|
درمیان دشت زیبا/میدویدند دو نگاه
|
|
|
|
|
بالاتر از
سیاهی رنگی نیست
|
|
|
|
|
شوق بوییدن تو از دل زارم پیداست /حسرت کاسه خالی ز لبانم پیداست
|
|
|
|
|
در مدرسه عشق زنند بوسه به رویت
|
|
|
|
|
این روزگار بیوفا بازیها داره میدونم
بعد از جدایی دلها
|
|
|
|
|
من شدم عااااااااااشق تو رفته دلم
|
|
|
|
|
علی ای آن که با غم همنوایی
یتیمان را به غربت اشنایی
|
|
|
|
|
روز که برون می شوم
خورشید چهره پنهان می دارد،
و...
|
|
|
|
|
--------------------------------
|
|
|
|
|
آرزو چون کف دریا شد و رفت
خار سر گشته ی صحرا شد و رفت
|
|
|
|
|
از آینه بیزارم و از خویش گریزان
|
|
|
|
|
سلام
این اولین حضور من در شعر ناب هست .
بی صبرانه منتظ
|
|
|
|
|
آنچنان جاذبه و دافعه از خود بنما
تا درونت زه چرخینه آرش باشد
|
|
|
|
|
آی عشق
آی عشق
آنگاه که شناختمت
و دامنت را گرفتم
آنگاه که پرواز کردم با تو
بالهایم رن
|
|
|
|
|
با اینکه عاشقانه تو را دوست داشتم
|
|
|
|
|
رنگ زرد برگ پاييزي به اشعارم نشست
|
|
|
|
|
غروب غربت قلبم! شروع شعر امیدی
که از سکوت نگاهم هزار واژه شنید
در انتهای سیاه
|
|
|
|
|
هرغم زبرایِ دل، هر دیده بلایِ دل
وایِ من و وایِ دل، وایِ دلِ سودایی
|
|
|
|
|
مانده ام تنها چراغی رو به نور
|
|
|
|
|
ای پس زمینه همه اتفاق ها
تو فکر می کنی که خیالت زدودنی ست؟!
|
|
|
|
|
نقدهاتـان پُر زِ اغراض و هدف هـای شمــاست
|
|
|
|
|
عرصه چنان تنگ به ملت شده
لقـــــمه ی نان لقمه ی ذلت شده
|
|
|
|
|
تو خوبتر ز منی..............
|
|
|
|
|
کدام گـــــــــــــــــــــورنهان هستـــــــــــــــــــــی؟
|
|
|
|
|
دلیل نمیخواهند جنگ ها
گاه نفت بهانه است و
گاه نژاد و مذهب
|
|
|
|
|
به فتواى تو شوخ از شيخ ناليد
همى نالد چسان فرزانه خواندند
|
|
|
|
|
دلم دل دل کنان
دلواپسی دارد
نمی دانم چرا
اگردارد پریشانی
هوای بی کسی دا
|
|
|
|
|
پریشانی بیماری واگیرداری بود
|
|
|
|
|
دلتنگم رفیق
هنوز بزرگ نشدم
|
|
|
|
|
پیر چشمانت شدم گفتی دلت شیدای کیست؟
|
|
|
|
|
یارمی خواهم
قدرتِ دیدار می خواهم
من حضورت را به دل بسیار می خواهم
روزه ی لبهای خودرا بازهــ
|
|
|
|
|
میخاهم طرحی از
چشمانت
بکشم
|
|
|
|
|
رفتی و کم کم دلم خـو کرده با تردیدها
|
|
|
|
|
برخیز و ببین زمان صدایت میزند، این جغد شوم دارد صدایت م
|
|
|
|
|
نیرویی نامرعی مرا به سوی تو می کشاند
|
|
|
|
|
یوسف گم گشته ام بازنگشت غم می خورم/کلبه ی احزان بیابان گشت غم می خورم...
|
|
|
|
|
من بودم و کوه
ابر بود وباد
رو شانه هایش می دویدم ..
|
|
|
|
|
عود و رود و تنبک و تنبور و تار
با دف وچنگ و نی و بربط به کار
|
|
|
|
|
میوه ی ممنوعه ای وخوردنت بر من حرام
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۵۵ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |