شعرناب

رسوم ِ استقبال از نوروز و بهار

رسوم ِ استقبال از نوروز و بهار
بهار فصلی است که طبیعت از خستگی پاییز و خواب زمستان بیدار می شود و از هر آنچه که بوی کهنه و کهنگی و مرگ می دهد، عبور می کند، رخت تازگی بر تن می پوشد، نسیم زندگی در کالبد طبیعت می دمد و زنده می کند مردگان به ظاهر زنده و یا خواب رفتگان ِ غفلت خو را
و چه دلپذیر و نیکو منظر است که نوروز ِ ما ایرانیان، با آغاز زایش طبعت و بهار همراه و همگام است و هر سال با بهار زاده می شویم و تازه می گردیم.
هرچند در طول و عرض ِ تاریخ درخشان و خونبار ِ ایرانزمین، آمده بودند که بهار را بکشند تا نوروز را بمیرانند. اما نوروز ِ دلفروز ِ همیشه پیروز، بر هر یورش ستمگری و یا مرگ پروران ِ شب پرست، با سلاح زندگی و تازگی، زنده بودن را استقبال کرد، زیبایی سالاری را در هر سو به پیشباز رفت و تازه و نوکرد دلها و جانهای جانان را، آن هم چه تازه و نو کردنی
از این جهت بود که نیاکان ما، زندگی و نو شدن را استقبال کردند
و شادی وُ شادمانی
شادگویی وُ شادخوانی
شادخواری وُ شادرقصی
شادکامی وُ خنده رویی راعزیز داشتند و این سنت دیرپا و نگهدارنده ی سترگ فرهنگ و تاریخ ایران را به نسل های بعدی سپردند و ما امروزه هر سال، بی تابانه از اول اسپند به استقبال بهار می رویم و نوروز را نوروز خوانی می کنیم.
در این نوشته سعی می کنم به قدر رفع تشنگی، تا آنجا که حافظه ی من همراهی می کند، آداب و رسوم ِ استقبال از نوروز و بهار را برای نسل جدید و جوان گزارش کنم.
آنچه که از گذشته، در خاطر و یادم مانده است، این است که بی هیچ گفتگو همه ی خانواده ها
چه دارا و چه نادار
چه شاه و چه گدا
چه ارباب و چه رعیت
چه آنانی که خانه مجلل ِ چند اتاقه داشتند و چه آنانی که در یک اتاق گِلی مستاجر بودند
از اول اسپند ماه تا شب چهارشنبه سوری، خانه تکانی می کردند و در حد توان خودشان، وسایل و پیرامون زندگی شان را نو و تازه می نمودند.
این نو کردن وسایل و پیرامون، همه ی وسایل خانه مثل ظروف و پوشش کف تا دیوار و سقف و حیاط خانه را شامل می شد.
در قسمت بعدی می پردازم به تک تک اجزای خانه تکانی، مثل ِ
گَلکار
پیپ گَلکار
فرفره جارو
حصیر شوری
خُئنه اسباب یا وسایل خانه
یادمان باشد که ما داریم از زمانی صحبت می کنیم که نه برق بود و نه وسایل مدرن
نه تاید بود و نه وسایل نظافت مدرن
زمانه در اوج سادگی و مهربانی بود
احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )


0