شعرناب

نقد ادبی )4(


شعر من / زخم جاری زمانه است[1]
-زخم جاری از نخست نابرادر زمین / زخم مردمی که روی شانه ­هایشان /
جغد خانه کرده است / مردمی که در حضور سفره ­های شرم /ذرّه ذرّه آب می ­شوند مردمی که از شکاف پینه­ های دستشان/ آفتاب زندگی طلوع می ­کند/ روشنی ده بساط عیشِ این و آن!-/ مردمی که از گناه دیگران /زندگانی جهنمی نصیبشان شده ست /مردمی که چشمِ انتظارشان /رنگ دق گرفته است
*شعر من / پتک خشم کوخ ­هاست / بر صعود کاخ ­ها و برج ­ها-راستی! /
این صعود هندسی / کی تمام می ­شود؟ / پس کدام وقت / بام های شهر / سهم روشن و برابری از آفتاب می ­برند؟! / شعر شیعی ­ام / رکعتی نیاز خویش را / جز به سرخ پوشِ داغدارِ دشت زندگی / سرخ قامتی که آبروی آفرینش است- / اقتدا نمی­ کند
سرخ قامتی که آخرین نیایشش / روی فرش آفتاب /ریگ ­های داغ را /
تا همیشه شرمسار کرد / سرخ قامتی که با سرِ بریده هم / پیش چشم نیزه ­ها/
آیه آیه عشق را سرود
شعر من / از نماز این هزار قبله ­ها / دایماً دلش گرفته است
*
تا زمین بر این مدار می ­دود / در بساط شعر من / جز کبود و زرد و سرخ نیست
...
شعر من،
منِ
من است.
برگرفته از "کتاب زمزمه های خاکستری " انتشارات حوزه ی هنری سال 78
1]درد مردم زمانه است «قیصر امین ­­­پور»
شاعر :علی اصغر اقتداری تاریخ ارسال : 1392/4/5 در ساعت : 01 پارسی زبانان
نقد این شعر در 5 / 4/ 1392در ساعت : 910
توسط این جانب محمد یزدانی جندقی در سایت ادبی پارسی زبانان
5/ 4/ 1392در ساعت : 910
زخم جاری خشم و تحمل کوخ نشینی غیرت شیعی روح و روحیه انتظار شعار های هشدار دهنده و از پیش برنده این متن می باشد که در فلسفه وجودی من شاعرانه در پایانبندی انسجام می یابد / شعر من / مَن ِمن است / به جز پایان بندی :تا زمین بر این مدار می ­دود / در بساط شعر من / جز کبود و زرد و سرخ نیست..شعرمن، منِ من است./ سایر قسمت های شعر مفهوم گرا و شعاری است اما این شعاری بودن از ارزش ادبی اثر نمی کاهد چرا که باز خورد گستره ای از اجتماع آدمی در طول تاریخ و همچنین برهه ای خاص را در دوره ای زمانی از جامعه ی امروز نیز شامل می شود و به قول زنده یاد قیصر " درد مردم زمانه است " در نگاه اول شاید طرح موضوع تاریخی نابرادری و نابرابری به این صراحت -زخم جاری از نخست نابرادر زمین- برای مخاطبی که با طرح موضوع "آری اینچنین بود برادر " این طور تصور شود که این متن در ادامه ی همان رویکرد انتقادی است و تحت تاثیر مستقیم است هرچند تاثیر شاعر در مفهوم امری طبیعی است و پرسش اینجاست متون مرجع تحت تاثیر چه عواملی پدید امده اند ؟ پاسخ روشن است مطالعه و دقت در هنجارها و ناهنجاری های اجتماعی در طبقات مختلف ...بنا براین آنچه باعث آفرینش این شعر است مطالعه ی قابل تامل متون جامعه شناختی و آثار ادبی مرجع به علاوه مطالعه ی آدم هاست به قول روانشاد قیصر امین پور آدم ها مانند کتاب ها هستند برخی از کتاب ها را باید چندین بار خواند و از روی بعضی از کتاب ها باید جریمه نوشت :
شاعر این متن از روی نابرادری نخستین جریمه می نویسد برادر باوران وبرادر یاوران را دوره می کند و همه ی آنچه من به عنوان مخاطب شعر درک می کنم به روشنی در متن حضور دارد علاوه بر این روح انتظار جان این متن است و روحیه ی انتظار را نیز گاهی به چالش کشیده است فضایی که به سادگی دیگر فضاها قابل دسترس نیست و همین چند لایه بودن متن در مفهوم مورد توجه مخاطب در سطح بالاتری نیز هست :پس کدام وقت / بام های شهر/ سهم روشن و برابری از آفتاب می برند؟ : قیام موعود برابر با خروج و ظهور حضرتش مترادف با ظهور به معنای درهم شکستن نابرابری های اجتماعی نیر خواهد بود که اشاره ای در این زمینه پدیدار است گریز به قیام خونین کربلا و ذکر گوشه هایی عرفانی و حماسی از واقعه در راستای دمیدن هرچه بیشتر روح انتظار در این سروده است پاسداشت معنویت و آزادگی در شعر و حفظ استقلال دوری از چاپلوسی از هشدار های این متن محسوب می شود به عبارت بهتر تا زمانه چنین است در نگاه شاعر نیز شعر همچنین است کبود و زرد و سرخ و اینچنین است که شعر نشانه ای از من شاعرانه خواهد بود و شعری حقیقی هست شعری که می تواند در بیان به انسجام بیشتری برسد و رگه های درخشان خود را بیشتر به رخ بکشد رگه های ماندگار مانند :مردمی که در حضور سفره ­های شرم / ذرّه ذرّه آب می ­شوند // یا : روی فرش آفتاب / ریگ ­های داغ را تا همیشه شرمسار کرد:
و پایان بندی که از موفق ترین قسمت های شعر به لحاظ معیارهای شیوه ی بیان در شعر های نیمایی است خاک پای دوستان محمد یزدانی جندقی


0