شعرناب

حرف های خودمونی


دلم اونى رو میخواد كه وقتى ميگم ميخوام جيغ بزنم نگه هيس زشته ، بگه :
1.2.3 ..
اونى كه وقتى باهاش ميرم دريا نشينم يه گوشه و فقط حرف بزنيم و دريا رونگاه كنيم ، آب بپاشيم تو صورت هم ..نترسيم از حرف مردم ، زندگى خودمه دلم ميخواد ديوونه باشم ..
كسى كه وقتى بارون ميزنه باهاش بدون چتر زير بارون قدم بزنم ، وقتى بارون شديد شه بگه واى چه بارونى بعدم كاپشنشو بگيره بالا سرمون و بدوييم و بگه يكى از يكى ديوونه تر ، بعدش بزنيم زير خنده و منم عشق كنم از خنديدنش ..
كسى كه وقتى ميريم مهمونى حواسش بهم باشه ، وقتى مجبورم يه جمع كسل كننده و حرفاى خاله زنكيشونو تحمل كنم بهم اس بده : قيافشوووو داره زجر ميكشه ها ، ديوونه تر كردن اين ديوونه رو ، پاشو بريم خونه عزیزم ! خندم بگيره نگاش كنم چشمک بزنه بعدم با هزار بهونه از اون مهمونى خلاص شيم و وقتى اومديم بيرون باهم بزنيم زير خنده ..
و نصفه هاى شب خيابونا رو باهم دور بزنيم و به چيزاى الكى بخنديم ..
كسى كه كنارش خود خودم باشم ..


0