شعرناب

پول زور


با خانواده تصمیم مسافرت عید گرفتیم و همون روز اول به راه افتادیم حالا کجا برو سمت
رشت رودبار که رسیدیم ماشین خاموش شده من جعبه فیوز و چک کردم یکی از فیوزای 10 آمپر سوخته بود ولی برای اینک داخل تونل نمونیم یه فیوز 15 آمپر بستم و راه افتادیم داخل میدون شهرداری رشت دود از ماشین بلند شد شانسی که آوردیم هتل
نزدیک بود ماشین و تا پارکینگ هول دادیم شیشه های ماشین بالا نمیرفت ولی خوب چون برق ماشین قطع بود مهم نبود.صبح اول صبح من تعمیر کار آوردم و بعد از تعمیر حرکت کردیم به سمت فومن وقتی رسیدیم تمام هتلا و مسافر خونه ها پر بودن مجبور شدیم در یکی از مدارس شهر یک کلاس اجاره کنیم
صبح زود پسرم رفت که ماشین و روشن کنه بعد از چند قیقه داد زد بابا ماشین روشن نمی شه من رفتم و شروع به هل دادن کردم با صدای ما سرایدار و دوسه تا از همسایه ها اومدند آقا داخل محوطه از این ور به اون ور ده هل بده همه از نفس افتاده بودیم ماشین روشن نمی شد از امداد خودرو هم خبری نبود من از ناراحتی هی می گفتم به خدا اگه روشن بشه نصف قیمت می فروشمش لعنتی بازم خفه کرده
یه دفعه یکی از آقایون گفت زیرفرمون یه سیم قطع مال چیه ؟من نگاه کردم ودیدم ای بابا سیم کلید گازو بنزین(پای آقا زاده خورده بود)من که خسته بودمیواش سیم ووصل کردم و گفتم ببخشید ولش کنید تا عصری ببینیم چی میشه
خلاصه دو ساعت بعدمن رفتم پارک که از مجسمه ها دیدن کنم وقتی برگشیم خانومم با خوشحالی گفت نبودی یه آقا خدا خیرش بده اومد نمی دونم چکار کرد که با یه هول کوچیک ماشین


0