شعرناب

شعــری طنز و قابل تامل ( از استاد علیرضا قزوه )


با سلام به همه بزرگواران
علیرضا قزوه را یکی از شاهکاران عرصه قلم میدانم که همواره اشعار زیبا و نغزشان را دنبال میکنم داشتم جدیدترین شعرشان را از سر میگذراندم که زبان طنزآمیزی داشت و قابل تامل و هنرمندانه و بهانه ای شد تا برای دیدگان شما هم به اشتراک بگذرام
به امید شادکامی و موفقیت هرباره ایشان در اسمان شعر سرزمین اهورایی و آریایی و جهان لایتناهی
به امید خوشایند نگاه و تامل اندیشه های زیبایشما گرامیان
نام شعـــر : سیاسی کاری
قالب شعــری : غـزل
نوع شعر : طنز اجتماعی - سیاسی
شاعر : علیرضا قزوه
ملا سوار خر شد گفتند این سیاسی ست
بایرامقلی پدر شد گفتند این سیاسی ست
در داستان گلعنبر نُه بار بچّه زایید
نُه تا همه پسر شد گفتند این سیاسی ست
دل می خورند و قلوه خوبان شهر با هم
تا شام ما جگر شد گفتند این سیاسی ست
هنگام آب خوردن دستم به مانعی خورد
لیوان ما دمر شد گفتند این سیاسی ست
یارو قمر قمر گفت گفتند بی خیالش
تا ماه ما قمر شد گفتند این سیاسی ست
دانشجویی ز کرمان؛ از بخت بد ؛ هنر خواند
یک روز باهنر شد؛ گفتند این سیاسی ست
یک چشم عمه چپ بود گفتند اجتماعی ست
بابا بزرگ کر شد گفتند این سیاسی ست
اشتر جملچه زایید گفتند این عجیب است
گاو حسن بقر شد گفتند این سیاسی ست
گفتند اعتراضات کار برنج هندی ست
کوبا پر از شکر شد گفتند این سیاسی ست
روزی کنار دریا موجی عظیم آمد
شلوار شیخ تر شد گفتند این سیاسی ست
در فوتبال روزی دروازه بان زمین خورد
دردش که بیشتر شد گفتند این سیاسی ست
عطّار نسخه ای بست گفتند شبهه ناک است
خیّام کوزه گر شد گفتند این سیاسی ست
شاعر به فکر افتاد مردن چه چیز خوبی ست
آماده سفر شد گفتند این سیاسی ست
*********
موفق باشید


0