نقدهای ادبی (زاهد در اشعار حافظ) (1) در حافظ نامه ی خرم شاهی آمده است که : « زاهد از شخصیت های مشهور ومنفی ودوست نداشتنی شعر حافظ است که به صورت «واعظ » ، « شیخ » ، « فقیه » ، «امام شهر» ،ملک الحاج» ، « مفتی » ، و«قاضی »، نیز ازاو یاد می شود. واهل مدرسه وصومعه (کنایه از مساجد وخانقاه ها وزیارت گاه و ریاضت گاه ها) ومجلس وعظ است . از لحاظ قشری گری نه ظاهر پرستی و خرقه پوشی وبعضی صفات دیگر ، با شخصیت منفی دیگری درشعر حافظ ، همسان و هم درد است وآن همانا صوفی است که او نیز پشیمنه پوش تندخو وبری ازعشق وبی بهره از معرفت است ودامگاه او خانقاه است . حافظ درمقابل این دوچهره ی منفی یک چهره ی مثبت از انسان کامل در دیوان خود ارائه داده است که اهل عشق وخرابات یا دیر مغان است و رند نام دارد(خرمشاهی ، 1372: 366-365) صفات زاهد در دیوان حافظ: 1-خود بین ومغرور وبی درد است : زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه رند از ره نیاز به دارالسلام رفت 2-محتسب وار و بوالفضول وعیب گیر رندان است : زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر تا خرابت نکند صحبت بد نامی چند 3-ریاکاروجلوه فروش وسست ایمان است : واعظان کاین جلوه در محراب ومنبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند 4-دوست دار جاه ومقام است : واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زانکه منزل گه سلطان دل مسکین من است 5-طمع به نعیم بهشت دارد: زاهدشراب کوثر وحافظ پیاله خواست تا درمیانه خواسته ی کردگار چیست 6-اهل عشق نیست : نشان مرد خدا عاشقی ست باخود دار که درمشایخ شهر این نشان نمی بینم 7-اهل حق وحقیقت نیست : واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن درحضورش نیز می گویم نه غیبت می کنم
|