شعرناب

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند


سلام و درود....
روح پدرم شاد که میگفت به استاد
فرزند مرا هیچ میاموز بجز عشق..
چندی قبل به وبلاگ یکی از شاعران عزیز سرکی کشیدم و چون موضوع بسیار خوب و کاربردی داشت؛ نظرمو جلب کرد و متنی از باب تخصص آکادمیک خودم نوشتم.
حتما شما هم آن مطلب را که راجع به اینترنت و تاثیرات آن بر روی خانواده ها بود..
متن و مطلب کاربردی که اتفاقا در چند روز گذشته بارها با دوستان و همکارانم در محیط اداری راجع به اون حرف زده و کنفرانس هفتگی من هم در این مورد به همکارانم ارایه شد که خیلی مورد استقبال قرار گرفت..
خلاصه اینکه دوست بزرگواری در یک پیام خصوصی بمن پیشنهاد د اد که این مبحث کاربردی اینترنت را ادامه بدهیم و بطور جامع و کامل و همه جانبه تحلیلی علمی داشته باشیم و همچنین یکی دیگر از هنرمندان سایت که دبیر آموزش پرورش هستند؛نظریات منطقی و علمی را نگارش کردند...
فقط در پیامی که دوست هنرمندم برای بنده ارسال کرده بود؛یک جمله ای نوشته شده که یکجورایی بهم برخورد و ناراحت شدم..
عین نوشته را کپی میکنم. شاید من خیلی حساس هستم..ولی::
منتظر پستهای شما هستم. خواهشمندم"مضایقه" نفرمایید.!!!!
خداییش از این قضاوت ایشان که من آدم "مضایقه" کن هستم؛جا خوردم و باعث شد که پست و وبلاگ را فعال کنم و در هر هفته یک پست کاربردی و تخصصی بزارم..
ولی ترجیح دادم که برای روان شدن دستم و شروع اولیه،از گذاشتن پستهایی از "فال حافظ شروع کنم و بعدش به مسایل علمی برسم..
آخه در دوران دانشجویی هم در درس ادبیات 2 برای حفظ کردن و درست خواندن یک غزل حافظ، 4 نمره کلاسی تقدیم دانشجو میشد...
عجب استاد هنرمندیکه اینگونه دانشجویان رشته های علوم پزشکی و پیراپزشکی ره بسمت حافظ سوق میداد.روحش شاد و روانش پاک.
با تشکر و تقدیر فراوان از مدیریت محترم سایت و استاد فرزانه جناب آقای سید حاج فکری(ملحق) که این همه امکانات را فراهم آورده تا هنرمندان جوان در کنار هنرمندان صاحب نام و قدیمی؛ درس بگیرند و و سروده هایشان را عرضه کنند..
بااحترام به تمامی دوستان و اساتید و هنرمندان،وبلاگم را با غزلی از حافظ کلید میزنم...
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید....
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکِش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکند؟
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
ز بخت خفته ملولم بود که بیداری
به وقت فاتحۀ صبح یک دعا بکند
بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد
مگر دلالت این دولتش صبا بکند
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
با ارادت و تقدیم به همه دوستان و هنرمندان عزیز..


0