شعرناب

شمه ای از زندگی نامه ی بهزاد چهارتنگی ( خاموش )


سرآغازی بود نام خداوند که دارد ریشه در جان هنرمند
نهاد پر فروغ تابناکش مرا با درد مردم داده پیوند
زادروزم 26 آبان 1354 ، روستای چهارتنگ از توابع شهرستان ایذه واقع در استان خوزستان می باشد . امّا سر آغاز زندگی ام را اواخر 1369 می دانم که باشور شعر در آمیختم ؛ تنها یکبار زاده شده ام ولی هزاران بار مرده ام و این نسیم خوش سرودن بود که به من آموخت تا عذاب های این مرگ را کم تر احساس کنم .
شعر شوریست که در دل های شوریده شررمی زند و تبلور می یابد ، گره خوردن احساس و عاطفه است با واژه و موسیقی ، شعر برای من مرهم زخم های ملتهبی بوده که این زمانه ی غدّار بر این پیکر نحیف نواخته است . و به قولی شعر تخفیف مرگ های هر روزه ی من است .
مهم نیست که شاعر در چه قالب و سبکی دردهایش را بگریاند ، مهم به جا گذاشتن اثریست فاخرو نه فقط بکار بردن مشتی واژه ی سرد و بی روح که اگر چنین باشد عمر شعر از شاعرش کوتاهتر خواهد بود و به قول شاملوی بزرگ" شعر باید شیپور باشد نه لالائی ؛ یعنی بیدار کننده باشد نه خواب آور.
بهزاد چهارتنگی ( خاموش)


0