شعرناب

فشارم خیلی بالایه


مریم اختلافی که با برادرش به خاطر ارث ومیراث داشت همراه با شوهرش به شهر رفت .دوسالی بود که زنگی به برادرش نزده بود.یک روزشماره ی احمد را گرفت .الو،سلام ،خوبی برادر.نه بعد ار اون همه دردوسر می خوای خوب باشم .می خواسم یه مدت بیام به روستا .آخه فشارم خیلی بالایه .اینجا که بدتر.نه دکتره نه بیمارستانه .تو هفته قبل کبری خانم ،گوهرخانم و علی آقا مردند ،به خاطرچی .همین فشارخون دیگه .الو مریم ،مریم.دیگه صدایی نیومد ،جزگریه ی بچه ها......


0