شعرناب

*لطفا*

لطفا! دور ِ اشخاصی که دور هستند را نزدیک نکنیم!
با این رفتار، خاطر ِ *تنهایی مهربان‌مان* را مکدر می‌کنیم.
بی‌انصافی‌ست، تنهایی‌ که ما را در هر شرایطی یاری می‌کند، با نزدیک کردن کسانی که باید دور باشند، آرامشش را بگیریم.
لطفا! در جمع باشیم اما تنها!
در جمعی که به کسی دل نبندیم و تنها از دور نظاره‌گر باشیم.
به عقیده من؛ تنها و قوی در جمع زندگی کردن را، می‌توان به نوعی زندگی واقعی نامید.
لطفاً! نسبت به زندگی خصوصی یکدیگر کنجکاوی نکنیم و به حریم خصوصی هم احترام بگذاریم!
در این کنجکاوی‌ها دلبستگی‌هایی دیده‌ام که آشفتگی‌ها و آزردگی‌های بی‌حدی داشت.
شاید کسی تمایلی به بازگو کردن زندگی بسیار بسیار شخصی خود ندارد.
لطفاً! اصرار نکنیم!
گاهی در بازی این اصرارها، پای رودرواسی به میان کشیده می‌شود، ما پاسخ اصرار خود را می‌گیریم، اما طرف مقابل هر روز از شادی و نشاط‌ش کم خواهد شد و دائما خود را سرزنش خواهد کرد که چرا در مقابل اصرار تسلیم شدم؟
لطفا! خودخواه نباشیم!
چرا هر چه زیبایی، شادی و نشاط می‌بینیم، باید برای خود بخواهیم؟
چرا زیبایی و شادی تا نمایان می‌شوند باید به اسارت کشیده شوند؟
***
و در نهایت اینکه...
لطفا!
فقط خدا را دور ِ نزدیک خود بخواهید!...
چرا که همه‌ی دورها با نزدیک شدن‌شان دورتر خواهند شد و همه نزدیک‌ها، روزی دور خواهند شد.
*شاهزاده*


0