شعرناب

شکار آهو (۷)

با نام خدا
اول پایـــــــــــــیز بود،یک مرد شاعر گریه کرد
ابر با کــــــــــــــــوچ پرستوی مهاجر گریه کرد
عاشـــقی در امــــــــــــــتداد خاطرات یک نفر
مـــــــــــــــــثل باران بهاری در معابر گریه کرد
شاعــــــــــــری در گیر و دار روزگار فقر عشق
خط به خط،ویران شد از درد معاصر گریه کرد
او که با یک قاصدک در ایـــستگاهی مانده بود
روز و شـــــب در انتظار یک مـــسافر گریه کرد
زیر باران یک نفر تنها مـــــــــــــــیان کوچه‌ها
باز تا ته مــانده‌ی ســـــیــــــگار آخِر گریه کرد
آدمــــــــی حیران و ویلان در حرم بعد از نماز
پیـــــــــــش ســقاخانه در انبوه زائر گریه کرد
عصــــــر پاییز و غـــروب جمعه‌ها را بی‌خیال
بی تو ایــنجا یک نفر در حال حاضر گریه کرد
**************
در نـــبودت دفـــترم تبعیدگاهم می‌شود
خودنویــسم وارث اندوه و آهم می‌شود
واژه‌هــا را روی کاغــذ‌های کاهی می‌برم
این نوشتن از تو جبر دل‌بخواهم می‌شود
می‌نـــــــشینم پیش گلدان‌ها کنار پنجره
یک کتاب فــــــلسفی تنها پناهم می‌شود
شــــــانه‌‌‌ام را بر تن دیوار ایوان می‌زنم
قاب عکست خالق غم در نگاهم می‌شود
لشکر جــــــــوگندمی‌‌ روی شقیقه‌های من
مــــــظهر زیــــــباییِ آن اشتباهم می‌شود
می‌روم دلتنگ بی‌تو،در خیابان‌های خیس
پاکـــــــت بهمن رفیق نیمه راهم می‌شود
می‌شوم فرسنگ‌ها دور از هوای عاشقی
انــــزوا ســــــــهم روانِ بی‌گناهم می‌شود
با سلام بر سلمانِ سلیم و همه دوستان
پیشاپیش از پیش دستی و جسارت خود در این نوشتار پوزش می خواهم و اینکه از حضور کم جناب سلمان در سایت که گویای مشغله زیاد ایشان است و با آرزوی حضور پر بار و دوباره ایشان که جان شیرینی در کالبد شعر است شاهد قلم رقصانی اش باشیم و ادامه چالش شکار آهویشان که خود شکارچی قهاری ست.
**
هر شاعری دوربینی در ذهن دارد که مشرف بر تمام عوامل و عناصر تکراری و روزمره در محیط پیرامونش است. و اینکه نوع نگاه هر شاعری به پیرامون خود به درخت ،به فصل، به آسمان ،به غم،به شادی، به عشق ...و به همه اتفاقات همیشگی چگونه باشد و با چه دیدی باشد قطعا بستگی به قدرت و کیفیت دوربین ذهنش داردو نوع تفکر و برداشت ایشان که
باعث توصیف شاعرگونه ی اتفاقات و تصاویر پیرامون و عناصر بیرونی و درونیات شاعر می‌شود.
با این سخن می‌رسیم به دو آهویی که از جمع آهوان دوست عزیزمون (محسن حیدری)اینجا قراردادم
نکته خوب هر دو اثار ایشان در این صفحه و کل اشعارشان نگاه های بکر و بی غل و غش و دوربین خالی از تصنع و بدیعِ ذهنشان که نشان می دهد شاعر به غیر از استعداد بالقوه و بینش قوی و شاعرانه نسبت به پیرامون خود یک چاشنی با ارزش برای شعرهایشان همواره مدنظر دارند آنهم *مطالعه*و*حوصله در سرایش که به وضوح در اشعار ابیات و مصاریع نمایان است و در تمامی شعرشان نشان از دوربین خوب و با کیفیت و البته استفاده صحیح آن دارد و در نهایت اشعاری با قافیه ها و ردیف ها در مصرعهای پرمحتوا بسیار خوب و سالموو امروزی و با قالب غزل که کمتر شاعر جوانی اینگونه تسلط بر وزن و عروض شعر دارند فارغ از کهنگی واژگان و پراکندگی محتوا
این دوشعر و همه اشعار صفحه ایشان را برای خواندن و آموزش پیشنهاد میدهم
(البته یکی از نگرانی های بنده عدم رجوع شاعر به صفحه و شعرشان است که همینجا از همه عزیزان سایت در خواست دارم حتما هر از گاهی در وقت مناسب از اشعار دیگران نقد ها کامنت ها دیدن نمایند.
گاهی همین تبادل نظر ها بر پیشرفت یکایک ما موثر است)
و اینکه در نهایت درستی یا غلط بودن انتخابم را به عهده اساتید می گذارم.
یا حق 🌿


0