شعرناب

بی تو

زمانی که چای می نوشم
وطعم تلخ وعطرآگینش را
دربدن مادی ام احساس می کنم
به تو می اندیشم
که آهسته دورمی شدی
با چکمه های گل آلودت
اندیشه زیبایم را
آلوده به تنهایی ورنج های بی دست وپا ساختی
ومن درتلالو نورخورشید
ازهم فرو پاشیدم..


0