شعرناب

سلام

سلام
نمیدانم چه بگویم هیچوقت اینقدر دلتنگ کسی و چیزی نبودم
جسارت و بی ادبی بنده را پذیرا باشید چند سباحی نبودم درگیر بیماری بودم اینک بهترم
خوشحالم دوباره میبینم میخوانم نمیدانم از کجا شروع کنم دلم برای واژه هایتان تنگ است از عزیزانی که پیغام گذاشتند و نگزان بودند بینهایت ممنون نام نمیبرم نامشان در قلبم میماند دوستشان دارم دوستتان دارم
گاهی به زور می امدم ولی یارای نوشتن نبود
روزی که متولد میشوم از دامن مادر دردها
در گهواره شعر و لالای واژه ها
کنار عزیزانم
فتحی شاهین انه مسیحا سینا خواجه زاده شریف شریفیان طاهره حسین زاده منیژهووووووو همه
دعاشقتونم


0