استاد یدالله بهزاد کرمانشاهی افسانه(استاد یدالله بهزاد کرمانشاهی) کام و دهان به بوسه پُر از نوش کن مرا لطفی کن و حجاب بَر و دوش کن مرا آخر که گفته است فراموش کن مرا هان ای نگاهِ می زده مدهوش کن مرا شبنم صفت نهفته در آغوش کن مرا کام دلم برآور و خاموش کن مرا زان چشمه سار نوش، قدح نوش کن مرا افسانه یی دگر گُهر گوش کن مرا. به شاعر گرانمایه: یدالله بهزاد کرمانشاهی گردی نستردیم و غباری نفشاندیم از بیدلی او را ز در خانه براندیم ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم و اصحاب جوان را نه یکی بوسه ستاندیم سالی سپری گشت و تو راما نپراندیم. منبع:مجلۀ فرهنگی هنری بُخاراwww.behzade-kermanshahi.blogfa.com\ منبع دیگر این پست این وبلاک بسیار زیبامی باشد
|