شعرناب

بخوانید تا بدانید چه میگذرد ...


ساکت میشوم عکس را دقایقی نگاه میکنم ............
دنیای معادلاتم بهم میریزد....
چه فایده دارد من مینویسم فردا روز، دیگری وقتی
این صحنه را میبیند آیفون خود را در می آورد و
با تمسخر رو به زن، به میوه فروش بلند میگوید:
3 کیلو هم موز بزار.....
زن هم با خجالت، آرام تر میوه های خراب را دستچین میکند
تا شب با گوجه های له شده برای خود املت درست کند...
هرگز شادي آدمها را از ميزان خنده هايشان نسنجيد
هرگز تنهايي آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نكنيد
هرگز تحمل آدمها را از ميزان ايستادگي شان تخمين نزنيد
هرگز...
ای مرد سرتو بالا بگیر! از چی خجالت میکشی؟
مگر فراموش کرده ای که چه کسی بر دستان پینه بسته ات بوسه کاشته است
خجالت رو باید کسانی‌ بکشن که نان رو از سفره ی تو دزدیدند
و حساب بانکیشون رو توی کشورهای دیگه پر کردن!
اونهایی که اقا زاده ها شون یه پاشون تو انگلیس و
کشورهای خارجی و یه پاشون تو ایران!!
اونوقت هموشون دم از عدالت علی میزنن!
دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد
چه آسان به خاک پس دادیمش
و همسایه اش زیارتش قبول....
دیشب از سفر رسید ،
مکه رفته بود!
تو چرا خجالت می‌کشی خواهرم؟
این ما مردمان پر مشغله عصر مدرن باید از تو خجالت بکشیم
که فرصت فکر کردن درباره مسائل پیرامون مان را نداریم.
خود عکاس هم نمي دانست که چه عکسي گرفته!!!!
به نظرم یکی از بهترين عکسهاي تاريخ ايران است
هدف عکاس گرفتن عکس فقط از ننه صنوبر نقاش بود.....
ولي اين عکس اوج بدبختي و درماندگي مارا در سه نسل نشان مي دهد
1- مردی که از سطل زباله دنبال روری میگردد ...
2-نوجوانی که برای گذران زندگی به دستفروشی رو آورده...
در حالی که جای او در دبستان یا دبیرستان میباشد
3- و سرانجام پیر زنی که با نقاشی، نان و روزی خود را در می آورد
جامعه ایران هیچ تضمینی برای بازنشستگان و پیران جامعه ارائه نمیدهد.
این عکس بینهایت و به زیبایی تمام ،سه نسل را
در فقر و بدبختی تمام نشان میدهد.


0