شعرناب

دیالوگ دوست داشتنی و تأمل برانگیز سریال مختار: شرط عشق جنون است...


مختار: تو چرا از قافله ‫عشق‬ جا ماندی؟
کیان: راه گم کردم ابو اسحاق
مختار: راه‌بلدی چون تو که راه را گم کند، نا بلدان را چه گناه‌؟
کیان: راه را بسته بودند از بیراهه رفتم، هر چه تاختم مقصد را نیافتم،
وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود.
مختار: شرط عشق ‫جنون‬ است ما که ماندیم‌، مجنون نبودیم.


0