سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کمک کنید
        ارسال شده توسط

        شعله(مریم.هزارجریبی)

        در تاریخ : شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ ۰۵:۰۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۸۲ | نظرات : ۸

        کمک کنید
         
        با سلام خدمت دوستان عزیز
         
        امروز از خودم از مردمم از خدا از خیلی ها خجالت کشیدم امروز همراه بغض اسمان جوشیدم و باریدم.
         
        خیلی اتفاقی دنبال وسیله ای میگشتم در دیوار واژه کمک را که تایپ کردم یک به یک اگهی ها را خواندم یکی پس از دیگری خرد شدم شکستم مردم.و ای کاش میمردم و اینها را نمیدیدم.مردی که در خرجش مانده .مردی که از کار افتاده شده .و البته بودند ادمهایی که کمک میکردند ولی خیلی زیر پوستی بعضی شان مشخص بود مزاحمند دنبال کمک نبودند دنبال سوژه صیغه و ...بودند دنبال بره برای دریدن بودند.دنبال زنی بودند محتاج نان که به جرم احتیاجش جسم وروحش را بدرند.واااااای بر شما وای بر انسانیت توف به غیرتتان اگر مردید و اینقدر بی شرمانه جنس میخرید و میفروشید.از خدا دلم گرفت از خدایی که میبیند و صاعقه ای نازل نمیکند تا اینها به سزای رفتارشان بسوزند و در تباهی بمیرند.دلم از خدا گرفت که دید دست محتاجی و هیچ نکرد از اسمانش محبت نبارید دلم از خدا گرفت که زنی را خلق کرد تا یک روزی یک مردی (گرگی)پیدا بشود و چون مرد است حق داشته باشد هر کاری بکند ته تهش میگذارد میرود پیش دیگری اخر اخرش زن میماند و تنی آلوده و روحی از بین رفته.خداجان راستی نگفتی جرممان چه بود که در این مملکت خراب شده شدیم زن.شدیم دختر.شدیم بانو.دنیایت مال همان از ما بهتران نخواستیم.بیا و ما را همین جور که هستیم به درگاهت بخوان.خداجان کمی محبت کمی مهربانی رأفتت چه شد.رحمتت چه شد؟ چه شد که دیدی و هیچ نگفتی ؟چه شد صدای یتیم عرشت را نلرزاند؟چه شد آه مظلوم جهانت را نسوزاند.چه شد خدایا؟
         
        چه شد آن همه آیه ی مهربانی و دوستی؟چه شد آن همه وعده ی نیکی و زیبایی؟چه شد؟
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۲۲۸ در تاریخ شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ ۰۵:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۰:۴۱
        خندانک خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۲:۲۵
        خندانک خندانک خندانک
        سپاس استاد
        ارسال پاسخ
        مریم محبوب
        يکشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۰:۱۵
        درود نازنین بانو خندانک

        خندانک خندانک خندانک

        به دستت سوزن و نخ آفریدند
        تو را با دود مطبخ آفریدند
        و جنس مرد را با بوق و کرنا
        تو را با آه و آوخ آفریدند ....
        بهشتت وعده می دادند اما
        تو را راضی به دوزخ آفریدند : (مریم محبوب)

        شعله(مریم.هزارجریبی)
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        يکشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۳:۲۵
        بسیار زیبا مهربانو همیشه منو شیفته شعرهاتون میکنین.
        ممنونم عزیزم از لطف و محبتت
        ارسال پاسخ
        اهورا     (دل سوخته)
        پنجشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۸:۲۴
        واقعاً عالی بود من هم واقعاً این چیز ها دیدم و همش اندوه خوردم به ما نباید دین یا مدرسه و.. یاد می دادند باید انسان بودن می آموختیم موفق باشید محترم خندانک خندانک خندانک 😤😥😥
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        پنجشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۸:۲۹
        ممنون نظر لطف شماست
        بله متاسفانه از انسانیت هیچ نیاموختیم و چیزهایی را در مغزمان فرو کردند که دوزار ارزش ندارد
        ارسال پاسخ
        سیاوش اسفندیاری
        جمعه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۷:۲۲
        خندانک سلام

        بعضی دردها نه گفتنی است و نه نوشتنی و نه خواندنی

        نیرنگ و فریب و لودگی و بی غیرتی انقدر زیاد شده که تشخیص صالح از غیر صالح امکان پذیر نیست و چه بسا تر و خشکهایی که در کنار هم سوخته اند ....

        ای کاش این محتاجان به سوی خدا دست دراز میکردند تا بنده خدا

        باور بفرمایید خیلی از اینها دردی ندارند جز اعتیاد ....

        محتاج واقعی شرم و حیا دارد و دردش را جلوی دیگران جار نمیزند و فقط با خدای خود راز و نیاز میکند ..... خندانک


        کمک به نیاز مندان کاریست پسندیده و نیکو ...
        ولی یافتن نیازمند واقعی کاریست بس دشوار ....چرا که نیازمندان واقعی احتیاجشان را خجالت میکشند بازگو کنند خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        جمعه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۷:۳۲
        استاد کاملا حق با شماست
        ولی گاهی کارد به استخوان میرسد در حالی که داریم میبینیم مردم هر روز دارن بیشتر دچار فقر میشن.متاسفانه ارگانهای مربوطه هم از سیب زمینی هم بی رگ و ریشه ترند.باورتون نمیشه من خودم برای امتحان حرفم اگهی دادم باورتون نمیشه چند تا اقا سینه چاکانه خواستند خونه بهم بدن پول بدن کار بدن چون زن بودم.ولی ایا مردی که فقیره باید با فقر بمیره.در حالی که بنده رو ندیده بودن و حتی نمیدونستن خانمم ولی یکی از یکی برای کمک بهم داشتن پیشی میگرفتن.و من درکمال ناباوری متوجه شدم مملکت گل و بلبل ما پر است از مردهای گرسنه ای که اگه یک حرمسرا زن داشته باشن سیر نمیشن البته بلا نسبت شما
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0