سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      خواب
      ارسال شده توسط

      محسن افشار نادری

      در تاریخ : چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ۲۱:۱۹
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۲۶ | نظرات : ۰

      خواب
      قسمتی از کتاب حضور در هستی
      کریشنا مورتی
       
      راستی اگر ما از خوابیدن محروم بودیم چه می شد؟ وقت بیشتری داشتیم برای جنگیدن، دسیسه و شرارت؟ آیا خشونت و بیرحمی بیشتری داشتیم یا فروتن، ملایم و باشفقت بودیم؟ آیا فرصت خلاقیت بیشتری داشتیم؟ خواب چیز غریب و در عین حال با اهمیتی است. بسیاری از انسانها فعالیتها و اشتغالات روزانه ی خود را به خواب شب هم می کشانند. خواب ادامه ی زندگی بیداریشان است- زندگی ِ ملالت بار یا مهیج شان- ادامه ی تلاشها و جان کندن های بی معنا، بیهوده و عاری از لطفشان است. در ضمن ِ خواب، تمایلات، خاموش و آرام اند و در کار ارگانیسم-که زندگی درونی خاص خودش را دارد- دخالت نمی کنند؛ و چون ارگانیسم نوسازی می شود تمایلات فرصت بیشتری برای تحرک و گستردگی پیدا می کنند. اما واضح است که هر قدر دخالت در طرز کار درونی آن کمتر باشد بهتر است؛ هر قدر نقش ذهن در اداره ی ارگانیسم و راه بردن آن کمتر باشد ارگانیسم سالم تر است و حرکات آن طبیعی تر. البته بیماری ارگانیسم موضوع دیگری است- خواه بیماری به علت دخالت ذهن باشد یا ضعف طبیعی خود ارگانیسم.
      خواب اهمیت فوق العاده ای دارد. هر قدر تمایلات قوی تر باشند خواب از کیفیت و معنای ضعیفتری برخوردار است. تمایلات، صرفنظر از ظاهر مثبت یا منفی شان، اصولا همیشه مثبت اند؛ و خواب تعلیق و تعطیل موقتی این حرکت مثبت است. خواب ضد تمایل نیست، خواب چیزی را نفی نمی کند، بلکه حالتی است که تمایل نمی تواند در آن نفوذ کند. آرامش ِ قسمت های سطحی «دانستگی» ضمن خواب تحقق می یابد و این قسمت ها مستعد دریافت اشارات و پیامهایی از قسمت های عمیق تر ذهن می گردند؛ و این تنها بخشی از فعل و انفعالاتی است که در خواب صورت می گیرد. مسلما امکان ارتباط بین تمام سطوح «دانستگی» (consciousness) با یکدیگر در طول روز و ضمن بیداری هم وجود دارد- و نیز در ضمن خواب. و چنین ارتباطی لازم است. این ارتباط، ذهن را از خودمهم بینی آزاد می گرداند و بنابراین ذهن دیگر حاکم مطلق در راه بردن ارگانیسم نیست، و نتیجتا آزادانه و بطور طبیعی دست از فعالیتهای محصور کننده و «خودحصاری» برمی دارد. در این جریان، میل «شدن» از بین رفته و محرکهای انباشته کردن دیگر وجود ندارد.
      اما چیزی بیشتر از اینها در خواب واقع می شود. مسائل در خواب پاسخ خود را می یابند. هنگامی که سطوح «دانستگی» آرامند مستعد دریافت پاسخ هستند. این یک موضوع کاملا ساده است. اما آنچه بیش از اینها اهمیت دارد نو شوندگی ذهن است. این نو شدن کیفیتی نیست که بطور تصنعی در ذهن ایجاد شده باشد، بلکه فعل و انفعالی است طبیعی و خودبخودی. انسان ممکن است از روی دانستگی استعدادی را در خود پرورش دهد، تکنیکی را بیاموزد، الگویی را برای رفتار و کردار ارگانیسم طرح نماید؛ ولی اینها فاقد کیفیت نو بودن هستند. پرورش یک شایستگی از طریق انضباط، غیر از خلاقیت است. تا زمانی که تلاش بوسیله ی یک مرکزِ «شونده» (یعنی پدیده ای که به «شدن» می اندیشد) وجود دارد؛ امکان خلاقیت نو شونده وجود ندارد. ذهن باید بطور طبیعی میل خود را به انباشتن هر چیز- انباشتن تجربه و آن را وسیله ی تجربیات بعدی قرار دادن به منظور حصول چیزهایی- از دست بدهد. میل انباشتن به منظور «خودایمنی» است که یک خط موهوم زمانی را بوجود می آورد؛ و زمانمندی ذهن مانع خلاقیت نو شونده است.
      «دانستگی» (consciousness) نتیجه ی زمانمندی ذهن است؛ حاصل جریان ثبت و انباشتن تجربه در سطوح و ابعاد مختلف است. هر چه در حیطه ی این «دانستگی» واقع شود انعکاس محتویات خود آن است، انعکاس «دانستگی» است، ماهیت خود آن را دارد، قابل سنجش است. آنچه در ضمن خواب صورت می گیرد یا تقویت محتویات دانستگی است، یا فعل و انفعالی است به طور کلی متفاوت با قلمرو دانستگی. در مورد بسیاری از ما خواب تنها به تقویت تجربه کمک می کند، یک جریان ثبت و انبار کردن است- که در آن گستردگی «خود» هست اما نو شوندگی نیست. گستردگی «خود» احساس نوعی شادی غرور آمیز و سطحی، احساسی کلی و مبهم از حصول موفقیت، و احساس فهم و درک به انسان می دهد ولی هیچ یک از اینها آن نو شوندگی خلاق نیست. جریان «شدن» باید به کلی پایان یابد – نه اینکه به منظور حصول تجربه ی جدید یا تجربه ی بیشتر پایان یابد- بلکه به طور طبیعی در خود و برای خود پایان یابد.
      ضمن خواب و گاهی در بیداری، وقتی اندیشه ی «شدن» کاملا مفقود است، وقتی ذهن نتیجه ای را دنبال نمی کند و از زنجیر علت و معلول بیرون است کیفیتی وجود دارد که ورای زمان است، ورای سنجش علت و معلول است.
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۵۵۹۲ در تاریخ چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ۲۱:۱۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0