سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        جلال خسروی شاعر دشتستانی
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۵:۰۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۱۴ | نظرات : ۱

        جلال خسروی 
        استاد زنده‌یاد "جلال خسروی“، شاعر و مدیریت مجله‌ی ادبی جن‌زار، زاده‌ی سال ۱۳۳۵ خورشیدی، در برازجان استان بوشهر بود.
        این شاعر فقید که به ویژه در استان‌های بوشهر و فارس شناخته شده بود، در شعر سپید و پست مدرن و نیمایی آثار فراوانی داشت که برخی در نشریات استان بوشهر و فارس به چاپ رسیده است. 
        نخستین مجموعه‌ی شعر او با عنوان «با باوری به حجم گلوله» در سال ۱۳۵۸ به چاپ رسید. اثر دیگرش با نام «کی وقت داری به هم برویم؟» در سال ۱۳۸۱ منتشر شده است و «بمیری بیچاره می شوم، عزرائیل جان!» مجموعه شعر دیگری از اوست که به چاپ نرسیده است.
        ایشان، صبح روز سه‌شنبه ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۱، در شهر شیراز درگذشت.
        ▪نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        چه خوب
        شاید لب‌هایت 
        از پلّه‌های این سطرها 
        بالا بیایند 
        بالا بیایند 
        خوشه‌های ابر را ببوسند 
        دنیا
        به دنیا بیاید.
         
        (۲)
        از پوشه‌های GMAIL
        یا YAHOO!
        آمده این جای صندلی 
        انار
        گلابی 
        نمی‌دانم 
        شاید هم دست‌های تو باشد 
        میوه‌ای که ریشه‌هاش
        به ماه باز می‌شود… 
        دستم را می‌گیرد
        قدم می‌زنیم.
         
        (۳)
        نگاهت را در باد ریخت پاییز 
        گیسویت را در من 
         
        تنها غروب می‌خواندت
        در لای سایه‌ها.
         
        (۴)
        بر نیمکت‌های پارک
        شطرنج می‌کنند شاخه‌ها 
         
        و ماه
            نگاه
               می‌کند.
         
        (۵)
        رفته‌اند شاخه‌ها 
        سایه‌هاشان مانده‌اند در درون من.
         
         
        (۶)
        غروب خانه برایم آورده
        راه راهِ اتاق
         
        خاطره خم می‌شود
        و مرگ
        از زبان تو می‌لیسم.
         
        (۷)
        قد کشیده‌ام تا مرگ
        آینه می‌بیند 
         
        نگاه کن!
         
        (۸)
        در تو می‌ریزم
        مرگ
        در تو می‌ریزم
         
        شکم‌اَت بالا می‌آید 
        کودک می‌شوم.
         

        گردآوری و نگارش:
        #زانا_کوردستانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۸۰۸ در تاریخ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۵:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        سه شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۵۴
        درود بر شما خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0