سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بدنبالِ بهانه هایی برای خنده ولبخند
        ارسال شده توسط

        بهمن بیدقی

        در تاریخ : سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۴۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۱۷ | نظرات : ۱۴

        بدنبالِ بهانه هایی برای خنده ولبخند
         
        چند سال پیش رفته بودیم مجلسِ ولیمه ای بمناسبتِ آمدنِ حاجی از مکه . اسمِ او فیروز بود .
        یه نفر بی آنکه قصد و غرضی داشته باشد هنگام خداحافظی گفت : حاجی فیروز خداحافظ !
        به یکباره مجلس ازخنده ترکید . اوکه گفته بود هم، برای اینکه ازتنگ وتا نیفتد ، با بقیه خندید و اوضاعی شده بود که هیچکس نتوانست جمع و جورش کند .
         
        بی آنکه منظوری باشد ، وجه تسمیه ها گاهی کار را به خنده و گاه به گریه و گاه به هرجایی که خودشان بخواهند می کشانند بی آنکه ما دراستفاده ازآنها نیتِ بد و گناهی داشته باشیم .
        این بد نیست که دنیای کلام ، میتواند به لطایف الحیلی خشک نماند وباعث لبخند وخنده شود وباعثِ تبسم. که اگراینها نبود ، روزمرگی شاید ما را به انحطاط می کشانید .
         
        وقتی می‌ بینم بعضی ها برای خنده و لبخند ، مقدمات بسیاری زیادی نیاز دارند تا احساسش کنند، غمگین میشوم . به قول دوستم که میگفت : هروقت جوکی برای همسرم تعریف میکنم و منتظرِ خنده اش می مانم درعوض، او بدنبالِ دلیلِ منطقیِ اتفاقاتِ درونِ جوک وچراهاست و می پرسد : چرا چنین شد ؟ چرا چنان نشد ؟ چرا چنین کرد ؟ چرا چنان نکرد ؟ دوستم میگفت وقتی با این وضع روبرومیشوم میخواهم سرم را محکم بکوبانم به دیوار، گاهی قاطی میکنم و میگویم : تو وظیفته که الآن بخندی ! ولی اونمیتواند بخندد و و طنازی برای او کاری شاقّ است و این فاجعه است .
        آخر یه شوهر چکارباید بکند ؟ دوست دارد بعد ازآنهمه خستگیِ کارِ روزانه به خانه که میرسد به مزاحی هم که شده، لبخندِ خانمش را ببیند. خانم هم همینطور، برعکسِ اینهم صادقه ، اینکه شوهری توانِ خندیدن نداشته باشد خیلی بد است .
        روزی یکی به من میگفت : اگه روزی روزگاری از گفته هایت خنده ام گرفت بهت خبرمیدم . آنوقت بود که فهمیدم حتی تواناییِ خنده و لبخند هم شکرانه دارد و  واقعاً برای بعضیها حتی سختتر ازبرداشتنِ باری چند ده کیلویی ست ، واین اوضاعشان، واقعاً غم انگیزست . خودتان را برای یکعمرجای دوستم قراردهید و با خود بیندیشید که واقعاً عکس العمل تان چه بود ؟
        خدا را شُکر کردم که میتوانم براحتیِ آب خوردن ، لبخند بزنم و بخندم . 
         
        بالاخره مطالبی که درآن گناهی نیست وجالبست ، هرچه باشد ، با خود سروری بدنبال دارد که باید برای تفنن و لذتِ خودمان هم که شده آنها را ارج نهیم تا لااقل حالِ خودمان خوب شود و تا حالِ خودمان خوب نباشد چگونه میتوانیم حالِ دیگران را خوب کنیم . مثلِ خیلی از ثروتمندانی که آنقدر خودشان را میگیرند که آدم احساس میکند در شُرُفِ ترکیدن اند و از قیافه شان خواه ناخواه ، آدم خنده اش میگیرد ، خنده ازآن غرور و ثروتی که، به مویی بندست وآدمی با مرگ ، تمامش را( تکرارمیکنم تمامش را ) به آنی ازدست میدهد واگرنباشند وراثی ، واقعاً آدمی ازحماقتش به وسعتِ صورت تا ابد میگریَد، اگرچه با وجودِ وراثی سبکسر هم باید  تا ابد بگریَد . و من غرق میشوم  در افکاری ، که آیا اینهمه جدی بودن لازمه ؟ که حتی به ظاهر، صورتی متبسم نشود وهمیشه دلیلِ محکمی برای لبخند بخواهد ؟
        اگر اینطور بود که حضرتِ محمدمصطفی (ص) درمیانِ آنهمه کفر، چه دلیلی برای آنهمه لبخند داشت ؟
        بهانه های لبخند ، همان حسِ ادامه ای ست ، که اگر خدای ناکرده از بین مان برود ، اینهمه درد و رنج و روزمرگی ناسورمان میکند .
        درنهایت میخواهم بگویم که آنکه همیشه چون رسولِ مهربانیها لبخندی برلب دارد ازثروتمندترین هاست ، درهردو دنیا . یا علی
         
        بهمن بیدقی 1401/8/11

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۷۳۸ در تاریخ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۴۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۲۲
        خندانک خداروشکر خندانک منم راحت می خندم خندانک
        اصلا خنده بر هر درد بی‌درمان دواست خندانک
        الآنم کلی خندیدم.. پست شما رو خوندم خندانک
        چقدر ملموس می‌نویسید خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۵۲
        با سلام و عرض ادب و احترام هنرمند گرانقدر
        سپاسگزارم از لطف و مهر بیکرانتان
        خیلی خوشحالم ازاینکه توانستم حتی چند ثانیه ای هم که شده تبسمی بیافرینم که دراین ایام شدیداً نیازمند لبخندیم .
        از اظهار محبت همیشگی تان هم بینهایت ممنونم
        سلامت باشید و شادمان و مؤفق بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۳۳
        با درود در چنین روزهایی نمیتوان به هیچ عنوان لبخند زد از عید هم تنها یک کلمه باقی مانده خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۴۵
        با سلام و عرض ادب آقای افشاری بزرگوار
        بنظرم همچون رسول الله (ص) لبخند را باید آفرید ، وگرنه همانطور که درمتن اشاره ای کردم میان آنهمه عرب جاهل ، چقدر دلیل برای آنهمه یکریزِ لبخند بود ؟
        عید هم همانگونه که بزرگان گفته اند : آنروزی که درآن گناهی نکنیم عیدست
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ ۲۲:۴۲
        همین حرفی که زدید یک نوع نژاد پرستی است زیاد حوصله بحث ندارم و فقط دنبال رو کردن بی منطقی تضادها و دروغهای مذهب هستم اگر حوصله داشتید بحث کنیم خندانک
        رحیم فخوری
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۱۷:۰۵
        عالی بود جناب آقای بیدقی⚘⚘ خندانک
        البته یک نقد مانندی نوشته بودم نخواستم در باب اول آشنایی خدای نا کرده موجب رنجش خاطر مبارکتان شوم برای همین پاکش کردم با آرزوی شادکامی برای همه هموطنان عزیزم⚘⚘⚘
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۱۸:۲۹
        با سلام و عرض ادب آقای فخوری بزرگوار
        سپاسگزارم از لطفتان
        سلامت باشید و شادمان
        ارسال پاسخ
        ابراهیم ساجدی
        پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۲۴
        سلام ودروها بزرگوار...
        امیدواریم روزی برسد که برای خندیدن بهانه ای داشته باشیم!
        پیروز وکامیاب باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۵۳
        با سلام و عرض ادب آقای ساجدی بزرگوار
        انشاءالله
        سپاسگزارم از حضور ارزشمندتان
        سلامت باشید و شادمان
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۲۲:۳۸
        درود بر شما ادیب گرامی خندانک
        طبع‌تان مانا خندانک
        برقرار باشید و سبز خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۰:۰۷
        با سلام و عرض ادب و احترام هنرمند گرانقدر
        سپاسگزارم از لطف و مهر بیکرانتان
        سلامت باشید و شادمان و مؤفق بزرگوار
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۲۸
        سلام و عرض احترام
        اشک و لبخند موهبتی ست که متاسفانه هر کسی از آن بهره نبرده است زیبایی درون زیبا میکند برون را
        مطلب مفیدی بود موفق باشید🌼
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۵۳
        با سلام و عرض ادب و احترام هنرمند گرانقدر
        سپاسگزارم از لطف و مهر بیکرانتان
        سلامت باشید و شادمان و مؤفق بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0