پست های وبلاگ

درود 👏👏🌺🌺

با سلام و عرض احترام آقای زارع بزرگوار
بسیار زیبا بود
درود بیکران برشما

درود بر اندیشه ی نیک تان
نثر و شعری موجز و رساست

سلام
استاد عزیزم
خوبید
حرف حق بود
امید وارم که گوسفند ها یادشون بیاد شاخ هم دارند و فقط بع بع نباید بکنن

سلام استاد شاهرخ عزیز
وقتی میبینمتون دلم تازه میشه

زنده ام نفس میکشم اما...

به امید آبادی این آبادی

ممنون که هستید استاد

درود جناب زارع، بسیار زیبا و بجا بود

درود بر شما آقای اشرفی عزیز
ممنونم از حضور ارزشمندتون
زنده باشید

بسیار عالی بود🌹

درود بر استاد فریاد عزیز
و خیر مقدم برای حضور دوباره تان

نمی دانم نثر مسجع تان را ستایش کنم
مضمون حکایتتان را
یا نظمی که خلق کرده اید

قابل ستایشید و بی نظیر حتی اگر به زبانی بسرایید که خیلی را خوش نیاید.


اردتمندم و عزت زیاد

درود استاد سلیمی عزیز
وقتی منتقد بنامی چون شما چنین بگوید به خودم امیدوار میشم
ممنونم از حضور انرژی بخشتون
سایه تون مستدام

درود فریاد جان
خیلی خوشم آمد. متن «پهلو می زنه» به کارهای برجسته تاریخ ادبیات ایران
خدای مهربان بذرهای باغ اندیشه تان را سبز کند.

گلو بفشرده کی حق می توان گفت؟
قلم بشکسته کی دُر می توان سُفت؟
هزار افسوس بر آن گلّه ای باد
که چوپانش تبَه گشت و سگش خُفت


درودها استاد
چه زیبا بود وحقیقت را چه عالی بیان کرده اید
کاش خفته باشند استاد وای اگر خود را به خواب زده باشند ونتوان بیدارشان کرد
امید به بیداری این گله خفته

سلام و عرض ارادت جناب زارع ارجمند
سگ و چوپان و گوسفندان هم در خوابند
یه کارتنی هست گوسفندان زبل
درد این است که در این جامعه گوسفندان هم زبل نیستند
شادمان باشید و دلآرام

سلام و درود جناب زارع بزرگوار
دردی را با قلم طلایی خود
به زیبایی قلم زدید
گلو بفشرده کی حق می توان گفت؟
قلم بشکسته کی دُر می توان سُفت؟
حق یار و یاورتان گرانقدر

درود بر استاد زارع گرانقدر
بسیار زیبا و تأمل برانگیز
اگر کدخدا دزد گله را به چوپانی گمارد و گرگ را به جای سگ بنشاند تکلیف چیست؟

درود بر استاد زارع گرانقدر
بسیار زیبا و تأمل برانگیز
راستی اگر کدخدا دزد گله را به چوپانی گمارد و گرگ را به جای سگ بنشاند تکلیف چیست؟

درود استاد فریاد چقدر زیبا عالی 🌹👏
حق بود و ارزشمند 🌹👏

🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸

درود بر م. فریاد وقلم بی بدیلش

صبح را با باز خوانی این حکایت زیباوهنرمندانه شما آغازکردم
جای این حکایت در گلستان سعدی خالی است واقعااااا
صفحه پر بارتان همیشه آموختنیست
بمانید در نگاه نور وشادی وآرامش همسفره دل بزرگتان

درود تان باداستاد عزیز
بسیار زیبابود و ارزشمند

عرض ادب
درود بر شما و اندیشه نابتان
روزی در کلاس اختیاری به اجبار نشسته بودم
استاد از شرایطی موجود سخن میگفت و با هر سخنش در غمی عجیب فرو می رفتم
دیگران منتظر پایان کلاس بودند و گذر زمان را به استاد گوشزد میکردند
به هر نحوی سخنش را پایان داد و دانشجویان همانند اسیران رها شده از زندان گریختند بی توجه به آنچه شنیده اند و آنچه بر سرمان آوار است
استاد نگاهی به من انداخته و گفت : چطور بود؟
من: غم انگیز
استاد:
خانم ...دانستن غم انگیز است
موفق باشید
🌸🌸🌸

درود وعرض ارادت خدمت استاد عزیز
بسیار زیبا وحکیمانه بود
سلامت وسرافراز باشید

درود بر شما جناب استاد زراع عزیز

ناب و آموزنده

زنده باشید به مهر

سلام جناب فریاد سخندان
حکایتی حکمت‌آمیز است آمیخته از نثر مسجّع و شعر...
گفت + خفت، گوسپندان + دندان، بفشرده + مُرده، جان را + گوسپندان را؛
و یک دوبیتیِ دومنظوره!

سپاس.
کلکتان همیشه نویسا

سلام جناب زارع
بسیار ناب
زنده باشید

ظهر عالی متعالی
چه جذااااب
کلیله و دمنه ای دیگر بیافرینید.. چه بسا که می توانید

سلام استاد بزرگوار
چقدر پرمغز و زیبا
واقعا عالی بود 🌺🙏

تامل برانگیز