پست های وبلاگ

سلام و عرض ادب،

بله حق با شماست.
سپاسگزارم 🌹🌹🌹

سپاس فراوان استاد
لطفتون بر این شاگرد حقیر بی حده 🌹🌹🌹

درود ها
و سپاس فراوان 🌹🌹🌹

زنده باشی رامینه جانم
ممنون 🌹🌹🌹

سپاس 🌹🌹🌹

خواهش میکنم بزرگوار،🙏🙏

من هم در حال یادگیری هستم همزمان و همراه شما عزیزان.

قوت قلبی است همراهی شما ادیبان گرامی.🌹🌹🌹

در ضمن سروده های شما بسیار دلنشین هستند تبریک میگم به شما و احساس تون و قلمتون 🌹🌹🌹

🙏🙏🌹🌹🌹

سلام بر شما ادیب محترم

سلامت باشید.
واقعا از لطف شما و حضور تان سپاسگزارم.

درود بر زینب بانوی عزیزم،

ممنووون، لطف دارید عزیز دل

سلام و احترام فراوان
ممنونم از لطف شما
غرض یادگیری از شما ادیبان محترمه بزرگوار 🌹🌹🌹

درودها بر شما

بفرمایید جناب هداوند

🌹🌹🌹

سلام و درود مجدد بر شما بانو غضنفری گرامی
باز هم سپاسگزارم بخاطر به اشتراک گذاشتن این مطالب آموزنده
میدانم که این مطالب نوشته ی شما نیست و شما فقط زحمت جمع آوری و به اشتراک گذاری آنها را کشیده اید. به همین جهت سوالم از شما بانوی گرامی نیست. سوالم از مولف و محققی است که این مطالب را نوشته و شاخه بندی کرده است.
ماشاءالله امروز انقدر قالب برای سرودن زیاد شده که گاهی در تشخیص قالبها از یکدیگر دچار سردرگمی می شویم...!
طبق آنچه که در مطلب بالا نوشته شده است، "موج نو" یکی از قالبهای تازه ایست که در اینجا تعریف شده است و خود به چند شاخه تبدیل شده است. یکی از شاخه های موج نو "پست مدرن یا پسانوگرا" نامگذاری شده است.
سوال اول اینکه؛ این شاخه ها بر چه اساس نامگذاری شده اند؟! آیا موج نو از نظر مفهوم شاخه بندی شده است یا اینکه باز به قالبهای متعددی شاخه بندی می شود؟!
اگر به قالب های متعدد شاخه بندی شده باشد، سوال دوم پیش می آید؛ چطور است که "موج نو" بعنوان یک قالب تازه و بعنوان "سر شاخه" نه وزن دارد و نه آهنگ و ریتم مشخص. اما "پست مدرن" که در واقع از فرعیات و از شاخه های "موج نو" ست دارای وزن و اهنگ است، آنهم در قالب غزل؟!!!!
مثالی که برای این شاخه آورده شده در قالب غزل و دارای وزن دوری"فاعلاتن مفاعلن فعلن، فاعلاتن مفاعلن فعلن" می باشد.
و اما اگر از نظر مفهوم شاخه بندی شده است؛ این مثال، مثال خوبیست البته فقط برای ارائه ی مفهوم "پست مدرن" نه معرفی شاخه ی موج نو!
"پست مدرن" اصطلاحی است که مختص به یک شاخه یا یک موضوع خاص نیست. اتفاقا همین مثالی که آورده شده یک غزل پست مدرن است اما وقتی خود دارای قالب است و نام غزل را یدک می کشد، چرا در شاخه بندی موج نو قرار گرفته است، نمیدانم!؟
اگر بنده یک غزل مانند نمونه ی بالا بنویسم باید نام قالب را "موج نو" یا "پست مدرن" بگذارم؟!
آنوقت تکلیف قالب غزل چه می شود؟!
یا اگر همان غزل را یک غزل پست مدرن نامگذاری کنم آنوقت چه ربطی به قالب و شاخه های "موج نو" دارد؟! هرچه فکر میکنم متوجه نمی شوم. به نظرم یک جای کار می لنگد. یا جای این مثال اینجا نیست!
امیدوارم شما هم تامل بیشتری بفرمایید، شاید بنده درست متوجه این شاخه بندی نشده باشم.
بسیار بسیار سپاسگزارم.
🌹🌹🌹

سلام ادیب محترم

بله حق با شماست

اتفاقاذهن من درگیر این مسائل است که چه فرد یا افرادی این دسته بندی را تایید کرده اند. و اینکه در بخش های بعدی هم بر می خوریم به حالتهای خاصی که در زمره ی فالب های موج نو ارائه شده اند ولی اسلوب و چارچوب خاص دارند.

به این نتیجه رسیده ام که امروزه انقدر تنوع و بدعت گذاری و ... در زمینه شعر صورت گرفته که خود اساتید هم در مجموعه سازی و نظم دهی دچار مشکل شده اند همانطور که در جایی خواندم برای پراکندگی و تنوع نام گذاری اشعار کوتاه همه را با یک نام بخوانند.

خود من نوشته هایم را در دسته بندی های مذکور جز جز نمی کنم و تمایلی به پیروی از سبک های مختلف ندارم چرا که می بینیم هرکس بنا له ذوق خود می تواند مبدع باشد. در ایران به لطف خدا ابداع گر زیاد داریم. که نام نبردنشان محترمانه تر است.

این مطالب پستی هم بابت آشنایی و تعاریف بسیار مختصری است که ارائه شده (نه توسط من حقیر) ، شاید شاید بهانه ای شود تا شعر مدرن شسته رفته تر شود.


دیدن پست مدرن در این قسمت برای خود من هم عجیب بود ولی من کاره ای نیستم. شاید هم منابع من مشکل دار بودندو مامعتبر که اابته بعید می دانم



از توجه شما بسیار سپاسگزارم 🌹🌹🌹

درود بانو در موج نو فردگرایی مورد توجه قرار گرفته این نوع شعر هوادار نظریه «هنر برای هنر» بود و در جست‌وجوی شعر ناب، اجتماع‌گرایی را کنار گذاشته، فردگرایی را جانشین آن ساخته بود و فرمالیسم (شکل‌گرایی) را بر محتواگرایی ترجیح می‌داد. در این جریان شعر سنت‌ستیز، شکل‌گرا، فردگرایانه و فارغ از هر قید و بند فکری و لفظ بود. شاعران موج نو از مکاتب اروپایی چون دادائیسم و سووفالیسم تقلید می‌کردند. از سردمداران این جریان می توان به تندر کیا ، هوشنگ ایرانی ، احمدرضا احمدی ، فریدون رهنما اشاره کرد اما از ویژگی‌های اصلی شعر پسانوگرا می‌توان به ساختارشکنی، معناگریزی، نگاه متفاوت، چندصدایی (یا پلی‌فونی) و تصویر اسکیزوفرن، جدال با سنت و به چالش کشیدن فراروایت‌ها اشاره کرد و همچنین کلاژ، بی قاعدگی (فقدان نظم مرکز محور)، رشد غیر خطی، ساختار نامتمرکز، عدم توازن، عدم قطعیت (شک اندیشی)، ذهن گرایی (تجرید گرایی)، ایهام، انتزاع (آبستره)، تکرار و تسلسل، دو پهلویی و جریان سیال ذهن در آن دیده می شود در غزل کلاسیک واحد شعر، مصرع یا بیت است، امّا در غزل پست مدرن شبیه جریانهای پیش از خود یعنی غزل فرم ،غزل مینی مال و غزل -داستان کلّ غزل واحد است.
با توجه به این مطالب از نظر خصوصیات مشترک می توان این دو را از یک خانواده دانست ولی اینکه غزل پست مدرن زیرشاخه موج نو باشد به نظر بنده تعبیر درستی نیست.

درود بر شما بزرگوار 🌹🌹🌹