شعرناب

هنرمند مادرم

بسم الله الرحم الرحیم
ضمن عرض تبریک به مناسبت میلاد انور بی بی دوعالم و روز زن و مادر
مادری دارم هنرمند و قالی باف که البته این کمترین هنراوست. در مادری و فداکاری بسیار هنرمندترست. مادری که بعد از پدر من نه ساله و خواهر پتج ساله و دوبرادر دوساله و چهارماهه را درحالی که خود بیست و پنج سال بیشتر نداشت زیر پر و بال مهرش گرفت و خود را فدا کرد تا ما به فنا نرویم. در این ایام که مناسبت با روز مادر دارد و ایشان جدیدترین قالی دست باف خود را تمام کرده اند، از آنجایی که تا کنون برای قدردانی از ایشان شعری نگفته بودم و از طرفی به خاطر شوق زیاد از ذوق هنری مادرشعری سرودم که مناسب دیدم به همراه این مطلب آن را به جای قسمت شعر در این قسمت به نمایش بگذارم که البته از مدیر محترم سایت به خاطر این سنت شکنی عذرخواهی می کنم. و می دانم که به احترام نام مادر مطلبم را تایید خواهند کرد.در ضمن تصویر ارسال شده از همان قالی گرفته شده است.
و اما شعر؛
مادرم پینه ی دست تو نشان هنرست
پنجه ات از همه ی خلق هنرمندترست
می کند دل هوس بلبل و قمری بودن
تا که این قالی چون باغ به پیش نظرست
دست تو کاشته هرگوشه ی این باغ لطیف
غنچه ها و گل سرخی که سر شاخ ترست
می خورند آب از آن حوض میان قالی
بوته های گل وهرمرغ که خوش بال وپرست
تا که بیرون نزند شاخه ای از باغ هنر
حاشیه مثل حصاریست که در دور و برست
الغرض باغ گلت هیچ ندارد کم و کاست
هست هرچیز به جای خودو نظمش سمرست
این چراغ هنر و لطف و صفایت مادر
آتشی هست که از قعر دلت شعله ورست
زنده باشی صد و پنجاه کمی هم افزون
زنده ماند به جهان آن که غلام هنرست
این که چه چه زده از لطف و صفایت اینجا
بلبل و خاک کف پای تو مادر پسرست


0