شعرناب

فلسفه ای بنام دوست داشتن


بزرگترین و محال ترین خواسته ی بشریت جاودانگی است
انسانها برای جاودانه شدن و خدایی خود، دوست دارند عزیز بمانند
از این رو جانشین خداشدند
چون خدا این غریزه وفطرت را در نهادشان کاشت.
پروردگار انسانها را به میل و حب و محبت خویش محب آفرید تا با آن عزیزی کند
به همین کرامت بزرگترین نیاز بشر دوست داشتن است.
انسانها دوست دارند که دوست داشته شوند و دوست بدارند
دوست داشتن یعنی فناشدن و فداشدن. بخشیدن و ذوب شدن ...
دوست داشتن معامله و بده بستان نیست.
دوست داشتن حسابگری و تعقل را نمی پسندد
زیرا عاقل پادشاهی بر اقلیم بدن را حق خود می داند و مستبد و حسابگر است
عاقل عشق و محبت را بر نمی تابد و دل را رعیت نافرمان خویش می پندارد.
دوست داشتن نه عادت است و نه تعقل.
هر که از روی تعقل کسی را دوست بدارد عاشق نیست. و به بلوغ شعور نرسیده است.
بلکه حسابگری دسیسه باز است که عشق را با هوا و هوس اشتباه گرفته است.
مسخره ترین آدمها کسانی هستند که همدیگر را بخاطر عادت دوست دارند.
حمیدرضاابراهیم زاده
تهران 25مرداد 93
*تمامی حقوق نشربرای مولف محفوظ می باشد


0