شعرناب

شگردهاي مختلف در تقويت زبان شعر


سلام و عرض ادب
زبان،چشم انداز ورودي شعر است. مخاطب با هر سليقه اي،هر گاه بخواهد به دنياي
اثري ادبي پا بگذارد،بي گمان،بي هيچ راه ميان بر ديگر،بايد از دريچه ي زبان به كلام
بنگردد و ميزان موفقيعت يك شاعر، به همين برخورد و نگاه اول و دريچه ي ورودي به
ذهن مخاطب بستگي دارد.
زبان،اصلي ترين ابزار شاعري است.خمير مايه ايي كه گاه در سخن افرادي به بالاترين
جوهره ي هنري خود مي رسد و اين دليل روشني است كه زبان را واژه ها و
آواهاست كه شعر را مي آفريند.
زبان ويژه ي شعر از دگرگوني ارتباط واژگان در اثر هجوم عاطفه و خيال شكل مي
گيرد و اين همان نقطه ي تمايز آن با زبان عقل گرا و مفهوم ساز دنياي روزمره(زبان
معيار)است كه بر اساس جبر محيطي و براي ايجاد ارتباطو انتقال پيام بر اساس عقل
غريزي خود سخن مي گويد،پا به قلم رو شعر ننهاده است؛اما به مجرد خيال انگيز و
جولان روح در دنياي اختياري شهود،زباني ديگر مي آفريند و شاعر مي شود .
شاعر بايد بتواند با استفاده از خيال و ذهن خلاق خود،واژه هايي بيافريند كه خاص زبان خودش باشد.
واژه هايي كه توسط ديگران يا استفاده نشده اند و يا به گونه ديگر در شعر به كار گرفته شده اند
هيچ واژه اي در ذات خود شاعرانه يا غير شاعرانه نيست. بلكه شيوه رفتار شاعر به آن واژه است
كه ورود واژه هاي غير شاعرانه در شعر چنانچه به هنري شدن آنها و شاعرانه شدن آنها
بيانجامد،پسنديده است و چنانچه با همان معناي خنثاي خود كه در نثر بكاربروند،
هيچ اتفاق شاعرانه اي نيافتاده است.
شاعرانه بودن تمام واژه ها،دست شاعر را در آفرينش مفهوم هاي گوناگون،باز مي گذارد.
هر چند دامنه واژگاني شاعر وسيع تر و متنوع تر باشد،براي او برگ برنده اي است كه در طول
دوران شاعراش از آن بهره مي جويد
بي گمان يك شاعر بزرگ،به مناسبت نيازمندهايي كه در ارايه هاي عواطف و تخيل خويش دارد،
و بر اثر داشتن پشتوانه فرهنگي پهناور،از واژگان وسيع و گسترده اي برخودار است.
در صورتي كه يك شاعر اندك مايه،مجموعه واژگان بسيار اندك است.
پس شاعر موفق كسي است،كه به شيوه اي هنري و از روي تفكر و تامل واژگان مناسب را انتخاب
كند و در زماني موجود جوابگوي مقصود او نيست،خود به واژه سازي دست بزند.
شگردهاي مختلفي در تقويت زبان وجود دارد به برخي از آنها اشاره مي كنم
1-استفاده از واژگان زندگي معاصر درغزل:
اين گونه رفتارهاي زباني . در بيشتر غزلهاي پس از جنگ بويژه در دهه هشتاد به چشم
مي خورد .بكار بردن واژه هايي از زندگي روزمره همچون
دوباره لب زد بر قلب نازك سيگار
هواي سرد و تو و "فندك و پك سيگار"
2-تعبير هاي عاميانه:
در بسياري از غزل ها،علاوه بر واژه هاي روزمره مي توان به گونه اي تعبيرهاي
روز،از قبيل تعارف ها و تكيه كلام ها و كنايه ها
من را چقدر "سكه يك پول مي كند؟"
از جيب من "گرفتن درصد"چه صيغه اي است
3-استفاده از واژه هاي بومي:
اي خوش آن روزي كه برگردي و من در مقدمت
با نم اشكي بخوانم"دي بلال"خويش را
4-واژه هاي كودكي:
استفاده از دايره ي واژگان كودكي نيز در غزل كاربردي نوگرايانه دارد:
آمد و نوشت خوب زيبا گل سرخ
موضوع جديد "درس انشا" گل سرخ
يك لحظه "معلم" از نگاهم پي برد
"در دفتر"من تويي تو،تنها گل سرخ
پرسيد كه غير از تو كسي عاشق نيست؟
گفتم كه "اجا...اجازه آقا گل سرخ
********
دارم "سبد،نان،آب،بابا"مي نويسم
اين گونه "تكليف شبم"را مي نويسم
يك شاخه پايين تر از "سيب سارا"
از لرزش دستان "دارا"مي نويسم
5-نشانه نويسي:
ورود نشانه هاي نگارشي و ويرايشي به صورت نوشتاري درغزل
قفل،ديوارها نبايدها از همان روز ابتدا "نقطه"
راه پرواز را بر من بستند از "پرانتز"گرفته تا نقطه
6-زمان نگاري:
"سه روز مانده به بهمن،سه شنبه،ساعت پنج"
غروب بود كه بر شانه ام تكان افتاد
7-استفاده از واژه هاي علمي و پزشكي
"دلتا مساوي چار،آ،سه،كسر ب 2"
مرضيه منهاي محمد مي شود مرگ
********
من مرده ام نشان كه زمان ايستاده است
و قلب من كه از "ضربان"ايستاد است
"مانيتور"كنار جسد را نگاه كن
يك خط سبز از نوسان ايستاده است
چون "لخته اي حقير نشان غمي بزرگ
در پيچ وتاب يك "شريان"ايستاده است
من روي تخت نيست.من اين جاست زير سقف
چيزي شبيه روح و روان ايستاده است
1-تركيب سازي:
الف)تركيبهاي وندي
بوي گل در خاطرش مضمون پريشان مي كند
هر كه يادي از نسيم آن "شهيدستان" كند
ب)تركيبهاي اضافه:
"پشت پرچين نگاه تو"گرفتار شدم
بگشا همه خوبي!در زندان مرا
ج)تركيبهاي واژه هاي مقلوب(غير اضافه)
كاروان رعد مردان در غروبش چهره شست
كلك"خون جوشي"مگر تصوير آن تو فال كند
د)تركيبهاي هندي:
حماسه تيغ نمي خواهد اگر نگاه تو تر باشد
هزار كوه فرو ريزد"دعا كه گريه-اثر باشد"
ه)تركيبهاي چند كلمه:
دلم گرفته صدا از سكوت مي ميرد
در اين "حضور قلم مويي عروسك ها"
2-رفتارهاي جانشيني:
الف)جابجايي صفت و موصوف(صفت پيشين)
مي شود "تا خالي ذهن"مرا
پر كند غوغاي يك شمشير؟كاش...
ب)انحراف صفت
چشم عشق خشكيده و سياهي چيره شد
بر "زلال آبي ترس"از خدا در آيينه
ج)تناقض نما(پارادوكس)
وجود خارجي اش را نمي شود فهميد
نه نيست است و نه هست است،"هست اما نيست"
د)قيد سازي
زيباترين نگاه خدا سهم ما نشد
"صدمن"غبار بخت و قضا روي شانه ماند
ه‌‌‍)بازي با ضمير و قيد و استفهام
"من قول داده بود"تو را مال خود كند
حالا مصمم ام كه به قولش عمل كنم
باستان گرايي:
الف)باستان گرايي واژگاني
كوچه كوچه بن بستند،خانه،خانه كابوسند
معجزات ابليسند،"باژگونه" در دروزخ
ب)باستان گرايي نحويي
تو رفتي و مانده است در كوچه شهر
نشان"از" توام ردپاي غريبه
ج)باستان گرايي قيد و نشانه ها
"داغا" چه بهاري-همه از لاله-سفر كرد
"دردا" به صف سرخ شهيدان نرسيديم
د)باستان گرايي واژگان فعل
انگشت زرد شما "ياوه مي كشد"
بر شيشه بخار گرفته،بهشتمان
موفق باشید و شاد


0