شعرناب

خانه خرابی

در خرابای این خانه خراب جای دلبر نیست
دلبری پس دل خراب چهداند دل با کیست
از عشق جز دل شکستنش ندیدم عمریست
جز از این و زان کلامش رانفهمیدم چیست
دل و دلبر غافل شدم سرهر کسبراهیست
دل که دلبست دلبری،دلبر نفهمیدم با کیست
عشق را هر دمش ز این راه عاشق کشیست
نادم از اندم که عالم گفت باب من نیست
من حیران ظاهر زکجادانم سیرتچیست
سیرت از دل خرابزدلخراشی نمره بیست
جوانی و هوس بازی چه دانم آخری نیست
خانه خرابیوعاقبت با دل خرابتنهایست


0