شعرناب

جوانمرد

باران آمد. موج آمد. توفان آمد. کودک از دریا آمد.
جوانمرد رفت.
رسید. رهاند. ماند و دیگرنیامد.
بارن ایستاد. موج نشست. توفان خوابید.
کودک ، برپای خود ایستاد
وبه سوی کودکی درباران،درموج،در توفان رفت و
رسید و رهاند و با جوانمرد ماند.
باران، موج، توفان،
از نام " انسان " ،
دوباره، غرق شگفتی شدند.


0