شعرناب

دریک گرمای تابستان بود


نوشته :خالدبایزیدی(دلیر)
دریک گرمای تابستان بود که بوسه های تازیانه ی غربت شانه هایم راآماج تازیانه ی خودقرارداده بود ویاد وطن راتمام روز باخودحمل می کردم .به خانه که رسیدم پس ازچندی رفع خستگی .فیس بوک را که بازکردم .پیام مهربانانه ی بزرگواری .شاعری .سخنوری واندیشمندی بنام:حاج فکری احمدزاده(ملحق) روی وال ام گذاشته شده بود.که باسایت شعرناب شاعران معاصر جوان که خودنیزبنیادگذاراش است همکاری کنم.مهربانی وبزرگواری اش درواژه واژه هایش چنان صمیمانه وخالصانه ودوستانه بود.که تمام خستگی گرمای تابستان غربت راازتنم درآوردوبه افتخارعضو آن سایت شدم وتاهمیشه نیزاگرپذیراباشند خواهم بود.چراکه فضای شعرناب فضای صمیمانه ومهربانانه است وحاج فکری احمدزاده گروهی شاعر ومترجم وروشنفکرودوست دارفرهنگ ایران زمین راگردهم آورده وبدون هیچ چشم داشت مادی ومعنوی شبانه روز تلاش می کندوشعر این شاعران رابه جامعه ادبی ایران وجهان معرفی می کندوبگمانم همچون بزرگوارانی انگشت شمارندوبایدقدرشان رادانست وازآنان تجلیل وقدردانی بعمل آید...من دراین جاازهمه ی شاعران کوردوفارس وترک وعرب درهرکجای جهان که هستند دراین سایت وزین شعرناب عضوشوند و فریاد رسای خودرابه جامعه ادبی ایران وجهان برسانندوشعروهنرخودراماندگارکنند.وبه جمع صمیمانه ی این شاعران ناب بپیوندند.


0