شعرناب

مقدمه ای بر \\\"غزل پست مدرن \\\" ونقدی اجمالی بر غزل \\\"فقط همین یکبار \\\" خانم صدف عظیمی


مقدمه ای بر "غزل پست مدرن " و
نقدی اجمالی بر غزل " فقط همین یکبار" خانم صدف عظیمی
...بارها و بارها غزل خانم عظیمی را خواندم و بارها نظرات دوستان ادیب سایت ارزشمند شعرناب را، اما به نظرم آمد نکاتی باید ذکر شود ابتدا برای تذکر به خودم و بعد مروری باشد بر آگاهی های دوستان.
"غزل پست مدرن "سبکی جدید در غزل سرایی امروز که حکایت از تغییر و تحول در عرصه ی ادبیات امروز دارد . تحقیق در موارد تخصصی مربوط به سبک ادبی پست مدرن را به دوستان واگذار می کنم و تنها نکاتی جهت یاد آوری عرض می کنم . در غزل پست مدرن همان طور که از اسم آن پیداست نوعی نوگرایی و تجدد لحاظ شده است که بیانگر نیاز امروزی جامعه می باشد .
بارها در کامنت ها و نظرها ذکر کرده ام که زبان شعر امروز متحول شده و نمی توان با زبان زمان حافظ و سعدی که بزرگ و سرور زمان خود بوده اند و شهرتشان همه ی آفاق را درنوردیده است ،شعر سرود و سرودن با همان سبک و سیاق مانند این است که نامه ای به زبان قرن های دور برای یک مخاطب امروزی بنویسیم که یقین دارم خوشایند نیست. شعر حافظ یک شاهکار بی نظیر است و اما برای ماندگار شدن باید فراتر از آن عمل کرد و گرنه همان مفهوم را حافظ با بیانی بی مثال در شعرش عنوان کرده است و نیازی نیست بنده ی نوعی به همان شیوه البته با شعری ضعیف قلم برانم.بلکه شایسته است با نگاهی نو و بهره بردن از اشعار ناب شعرای بزرگ همه ی ادوار، دریچه ای گشود به دنیای امروز .
سبک جدید که با عنوان غزل پست مدرن نام گذاری شده است غزل را بعنوان جزیی از کل درمعنای تمام قالب های شعری در این سبک در نظر دارد واشعار سپید ،مثنوی، غزل و...را شامل می شود.
در غزل پست مدرن نوعی هنجار گریزی از سبک های بیانی مرسوم به چشم میخورد شاعر از کلماتی در شعرش استفاده می کند که تاکنون در دنیای شاعرانه ها نبوده و نوآورانه و خلاقانه به زیبایی تمام در شعر می نشیند.
چه قدر عقربه ها دنگ دنگ رقصیدند
چه قدر ثانیه های قشنگ رقصیدند
وهشت ونیم نفر پشت نرده ها بودند
برای نیم نفر هشت رنگ رقصیدند..." مهدی فرجی"
یا:
از وقتی ایران را سل گرفت
فهمیدم که هنوز
شانه های تو اعتبار دارد. "میثم ابراهیمی"
یا:
من کلاغی درخت بر دوشم ،خبرم درد می کند بدجور
ساقه تا شاخه ام زخم است ،تبرم درد می کند بدجور
بیاور قرص بوسه اورژانسی، قرص یک ور سفید و یک ور سرخ
بیاور نشـئه ای زلبهایت ،که سرم درد می کند بدجور..."مرتضی خدایگان"
می بینید که حریم کلمات و شاعرانه ها بر هم خورده و نوآوری بیداد می کند و حضور کلماتی همچون:ایرانسل و اعتبار، تبر،اورژانس، قرص یک ور...همه جدید و بکر است و به زیبایی هم نشسته اند در شعر...
وهزاران مثال از این دست!
ببینید دوستان :در غزل پست مدرن، کلمات نا مأنوس و فرا روایت مرسوم بوده و صاحبان و داعیه داران این سبک شعری آن را نه ساختارشکنی در سطح زبان بلکه بازآفرینی واقعیت های موجود و ملموس بیان می کنند.
در غزل پست مدرن حوادث برای مخاطب بازگو نمی شود بلکه از تمام امکانات برای اجرای آن در سطح زبان بهره برده تا مخاطب خودش قسمتی از متن باشد. مخاطب آنقدر از جای واژه ها در شعر شگفت زده می شود که بارها و بارها باید آن را بخواند.
زبان پویاست واین پویایی تحول آفرین بوده و ساختار آفرینی می کند .
غزل جدید اتفاق در زبان است. از به کار بردن کلمات کلیشه ای و تکراری آن هم در همان مقام و برای همان مفاهیم که در شعر پیشینیان آمده عبور می کند.
چند صدایی ست و ذهن آدم را به گوشه خلوت هایی می برد که تاکنون کسی گذر نکرده است و بکر و ناب است.
تسلط شاعر برکلمات تخصصی و ورود به دنیای علوم دیگر از ویژگی های این سبک است در غزل های شاعر ان معاصر فاضل نظری ،مهدی فرجی،غلامرضا طریقی و... این واژه ها بسیارند و دلنشین . طنز ،هجو وهزل هم معمول است:
شکر فروش که عمرش دراز باد
نمی فروشد چیزی به جز لب سارا
***
از تو در این روزنامه ها خبری نیست
جز خبر خوبی هوا خبری نیست
نرخ تورم به زیر صفر رسیده
باز از اثبات ادعا خبری نیست
یک خبر تازه:"عاشقی سرطان است"
از علل و شکل ابتلا خبری نیست
...
***
واما در غزل خانم عظیمی گذشته از اشراف دوستان به تسلط ایشان بر عروض و قافیه و تبحر کافی در سرودن غزل ، اینجا به گونه ای ،گسیختگی وزنی برشعر حاکم شده است .
گرچه این شعر کوششی برای آزمودن این سبک بوده و به نظر می رسد گاهی ناچارانه از تعابیر و ترکیبات استفاده کرده است یعنی روح احساسی و معنایی گاهی کمرنگ شده و آنقدر که انتظار می رود از غزل خانم عظیمی به دست بیاید و القا شود، نتیجه نمی دهد.اماآوردن تشبیهات نو،تضاد، نوعی پارا دوکس در برخی ابیات خواننده را به واکاوی شعر ترغیب می کند.
کلماتی نظیر : قاضی ، شاکی ،محکوم حبس ،ابد و زندانی مراعات نظیری زیبا خلق کرده است . اما در این شعر آنگونه که باید استعداد مثال زدنی شاعر در استفاده از آرایه های ادبی نمود ندارد
به نوعی واژه چینی و کوششی برای جایگزین کردن واژه در شعر به چشم می خورد . گرچه در غزل های پست مدرن تخفیف و انتقال در هجا ها معمول است ولی در غزل خانم عظیمی فراتر از این رفته وگاهی گسیختکی ایجاد کرده است .
هارمونی وموسیقی درونی شعر زیباست و در برخی ابیات هم موسیقی به گونه ای حاکم شده که اشکال وزنی هم به چشم نمی آید.
اینجا اتفاق تازه ای آن گونه که در غزل پست مدرن انتظار می رود نیفتاده است و شاید اگر به سبک همیشگی سرایش شعر توسط شاعر، سروده می شد غزل زیبا تری خلق می کردند .
در حالت بینابینی از غزل پست مدرن وکلاسیک قرار گرفته است ؛ که البته بنده هم در غزل هایم از این حالت بینابینی بهره می برم .گاهی گریزی به سبک پیشین غزل و گاهی آوردن اصطلاحات و واژه هایی که شعر را به پست مدرن پیوند می دهد.
در اشعار غلامرضا طریقی :
روزی خدا به سینه ی من پا گذاشته
مهر تو را درون دلم جا گذاشته
بی شبهه آفریده تو را از ژن شراب
آن کس که در خمار تو ما را گذاشت
تحریم کرده نعمت می را برای ما
در سفره ی لبان تو اما گذاشته
به هر رو در غزل خانم عظیمی نکات زیبایی به چشم می خورد. سادگی در بیان کلمات و بیان دردی ملموس و آشنا اما تکراری!
شعر ایشان احساس گراست .
از واژه های عربی و فارسی در شعر یکسان استفاده شده و بسامد هر دو در شعر تقریباً برابر است.
این غزل می تواند شروعی باشد برای ورود به دنیای جدید شعر وحالت بینابین که ناخواسته در غزل های ایشان اتفاق می افتد.
...
بهانه ای بود گذر بر شعر خانم عظیمی تا اشاره ای به دنیای جدید غزل باشد و در پایان بحث نتیجه ای که حاصل می شود نشان گر این است که پا نهادن در وادی این سبک ، نیاز فراوان به مطالعه و تمرین دارد و با استعداد و توانایی که در خانم عظیمی وجود دارد و بر دوستان پوشیده نیست ، می تواند بسیار قوی تر و با اشعاری ناب و دلنشین خود را نشان دهد.
در پناه خدای یگانه!


0