شعرناب

غیرتِ هالیوودی !

سلام
انتظار می رفتسیلی محکمی که ویل اسمیت بازیگر مطرح هالیوود به صورت مجری گستاخ مراسم اسکار زد آن عده را که با ژست روشنفکری رابطه ی آزاد بین زن و مرد را ترویج و تبلیغ میکنند از خواب غفلت بیدار کرده باشد.
زمانیکه جناب اسمیت پس از نواختن سیلی به مجری گفت: "اسم زن منو به زبون کثیفت نیار" کاخهایی که ساده اندیشان بر اساس شنیده های خود از فرهنگ غرب ساخته بودند یکباره فرو ریخت.
چطور ممکن بودکشوری که مروج رابطه ی آزاد بین زنان و مردان است و طوری وانمود میکند انگارهیچ مردی به زنان و هیچ زنی به مرداننظر سو ندارد ناگهان مردی که اتفاقا از طبقه مرفه و آزادتر جامعه است شوخی لفظی و نه چندان زشت با همسرش را برنمی تابد و در مقابل دیدگان میلیونها تماشاگر واکنش فیزیکی و تند نشان میدهد.
در تمام فرهنگها ازدواج پیوند مقدسی است که روابط زن و مرد در چهارچوب آن تعریف و آنها را متعهد میکند تا پایان عمر و با وفاداری در کنار هم زندگی کنند.
آیا مماشات با رفتارهایی که پایه های این پیوند را سست میکنند نشانه ی تمدن و بروز بودن است یا چشم بستن بر تخریب تدریجی و البته حتمی رابطه ی زناشویی ؟
اگر به همسر خود علاقه نداریم و حتی از او متنفر هستیم باز هم نادیده گرفتن روابط مخرب عقلانی نیست زیرا علاوه برتاثیر منفی در معرفی شخصیت ما به جامعه ،موجب کاهش حساسیت ها شده و آستانه ی تحمل در برخورد با رفتارهای هنجار شکن افزایش می یابد.
بهمین دلیل در صورتیکه رابطه با همسر به بن بست رسید جدایی راه حل مناسب تری از بی تفاوت بودن به رفتارهاست.
یکی از مضحک ترین و عجیب ترین توجیهات برای قانع کردن جامعه و هدایت آن به برهنگی و روابط آزادانه بحث سیر شدن نگاه هاست !
با پوزش از دوستان بویژه بانوان گرامی این توجیه یعنی دیدن بدنهای برهنه به مرور برای انسان عادی شده و تمایل خود را برای لذت جویی از دست میدهد !
مجددا از بانوان گرامی که در وفاداری و خانواده دوستی در دنیا زبانزد هستند عذرخواهی میکنم ولی هیچکس بهتر از خود مردان نمیداند که هرگز از زیبایی های جنس مخالف خسته و سیر نمیشوند مگر به یک ناهنجاری یا بیماری مبتلا باشند.
اگرچه نگاه به نامحرم و بقولی چشم چرانی در دین بشدت نهی شده و گناه محسوب میشود ولی حقیقتا چند درصد از مردان توان چشم بستن بر زیبایی ها را دارند و میتوانند غرایز خود را کنترل نمایند.
اگر حضور با پوشش نامناسب در جامعه با این پیش فرض که "تو نگاه نکن" صحیح باشد چرا سایر دارایی ها با این توجیه که "تو ندزد" در دسترس نیست؟
چطور مراقبت حداکثری از دارایی های مادی توصیه ای عقلانی است (مالتو بچسب مردمو دزد نکن) اما در صیانت از سایر داشته ها فراموش میشود؟
طرح این ادعای پوچ (عادی شدن نگاه) در شرایطی که سالانه در غرب هزاران فیلم پورن ساخته و عرضه میشود و زنان بسیاری از طبقات مختلف جامعه مورد آزار وتجاوز قرار میگیرند فریبکاری مدعیان تمدن را آشکار میکند زیرا حتما تشنگانی هستند که عطش آنها با دیدن فیلمهای پورن و اعمال وحشیانه ی جنسی برطرف میشود.
بنابراین همچنان باید منتظر عادی شدن نگاه مردان به زنان برهنه در غرب بمانیم تا ببینیم نسخه ای که برای ما تجویز میکنند علاج درد است یا خودِ درد !!!
آنکه همسرش با پوشش نامناسب در انظار ظاهر میشود باید نگاههای هرز به همسرش را به جان بخرد و تحمل کند نمیشود چشمان همه را بست و یا با آنها درگیر شد.
در مطلبی که به همین موضوع پرداخته بود مردی در مورد پوشش نامناسب همسرش چنین نظری داشت:
من به همسرم اعتماد کامل دارم و مطمئن هستم هرگز به من خیانت نمی کند و هرقدر هم که دیگران او را نگاه کنند کسی که لذت داشتن چنین زنی را تجربه میکند فقط من هستم !!!
نظر ایشان بعنوان یک باور شخصی قابل احترام است ولی آیا میتواند الگوی مناسبی برای سایر زوجها باشد؟
آیا عقلانی است ظرف بنزین و آتش را نزدیک هم قرار دهیم با این توجیه که مطمئن هستیم آتش هرگز به بنزین سرایت نخواهد کرد!!؟
یادمان باشد هیچکس به استقبال اتفاقات ناخوشایند نمی رود و این اتفاقات یا چنان سریع روی میدهند که قابل مهار نیستند یا بقدری آهسته و تدریجی عملمیکنند که فقط با کامل شدن پروسه ی تخریب متوجه آنها میشویم و در اغلب موارد خسارتها قابل جبران نیست.
بخصوص در روابط حساس زناشویی هر رفتاری که در دل طرف مقابل دانه ی شک بکارد زمانی فرا میرسد که درختی تناور با میوه های فراوان که طعم شک و تردید دارند ببار خواهد نشست و آخرین بیت زندگی مشترک سروده خواهد شد.
اگر به چیزی علاقه داریم باید روشهای نگهداری آنرا بیاموزیم همانطور که برای نگهداری صحیح یک گلدان، خودرو و ... اطلاعات خود را افزایش می دهیم لازم است مهارت های برقراری و تحکیم روابط زناشویی را بیاموزیم و آینده ی خود و فرزندانمان را به اما و اگر گره نزنیم.
شاید با انداختن گناه اشتباهات خود به گردن سرنوشت و شانس و هندوانه اندکی دردها تسلی یابد ولی این حقیقت تغییر نمی کند که قدر آنچه را که داشتیم بدرستی ندانستیم و با ساده اندیشی و انفعال در برابر فرهنگ بیگانه که ترکیبی از دروغ و حقیقت است تیشه به ریشه ی خود زده و زندگی را برای حداقل دو انسان تلخ کردیم.
خوشبخت باشید.


0