سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        وفا

        شعری از

        عباس ترکاشوند(عارف)

        از دفتر جرعه معرفت نوع شعر ترکیب بند

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴ ۲۲:۳۸ شماره ثبت ۴۱۰۱۹
          بازدید : ۸۰۳   |    نظرات : ۳۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عباس ترکاشوند(عارف)

        وفای عشق 
        ساقیامست نیم جام دگر می خواهم 
        باده ای پرشده از خون جگر می خواهم 
        غم شده حمله ورم تیغ وسپر می خواهم
        تشنه چشم رفیقم که نظر می خواهم 
        خوش بود گر نظری برسوی ما سازکند درشادی به رخ عاشق خودبازکند 
        مدتی رفت که من عاشق رویش گشتم
        بیخود وبی جهت ،آواره به کویش گشتم 
        پشت سر سلسله بند سر ومویش گشتم
        غنچه ای بود که من شاهد بویش گشتم 
        این زمان سروری باغ وگلستان دارد 
        بلبل مست وغزلخوان فراوان دارد 
        چون شبی بود که من شمع وچراغش گشتم 
        چون گلی پرورش روح ودماغش گشتم همه جا را زغم ودرد و فراقش گشتم 
        چو ندیدم رخ او باز سراغش گشتم 
        هرکجا رفت از اوبوی گل و ریحانست 
        همه کس از روی اوعاشق وسرگردانست 
        کس نداند که چنین واقف حالت هستم 
        عاشق روی تو ومحو جمالت هستم 
        هرکجا روی نمائی به خیالت هستم 
        مدتی رفت که در فکر وصالت هستم 
        جان من اینهمه غدار نمی باید بود 
        کشتن عاشق بیمار نمی دارد سود 
        از سر خشم به ما کرده نظر یعنی چه؟ 
        روی از دیدن ما راه دگر یعنی چه ؟ 
        امتحان من از این خوف وخطر یعنی چه؟ نکنی دیگر ازاین (کوچه )گذر یعنی چه؟ 
        تومپندار که این عارف عاشق نبود همنشینی تورا آدم لایق نبود 
        اینچه مهریست مرا باز فراموش کنی 
        جام وپیمانه عشق دگری نوش کنی 
        از برای همگان باز تو آغوش کنی 
        منت است برسرمن گرسخنم گوش کنی
        نی زتو جنت ونی ملک ومکان میخواهم 
        هرچه بر وفق مراداست چنان میخواهم
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0