سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    بحـر مهمــل

    شعری از

    صبّاغ کلات

    از دفتر خلوت شاهد نوع شعر قطعه

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳ ۱۸:۱۲ شماره ثبت ۳۲۴۵۱
      بازدید : ۱۲۷۴   |    نظرات : ۱۲۹

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر صبّاغ کلات

    مــام میـهـن ، مــرده ؛ در اقـلیـم آبــاد خـــدا
    دایه، گر داعش شود ؛سرشیشه، قیـری میکند
    پرورشگاهی است ؛ این دنیــای از اِشـراف، دور
    دست اشـراف وزیـرســتـان ، وزیـری، می کنـد
    جنـگل مـولا، درین غارست ؛ و تولیـدی ، تـرور
    هرکـه بـرفش بیشتر ؛ تنـدیس میـری می کنـد
    کودکش،آتَـش، بیار ؛ آتِـش، مدار ؛و مین شکار
    نوجـوان اش، عاشـقی ، از روی سـیـری می کند
    با جوان اکسیر اعظم، مشفـق ست؛ اما چه سود؟
    برده تنـدآبـش ؛ نمی دانــد ؛ اسـیـری می کنـد
    انتحـار، عین بلاهت ؛ مایـه اش، حمـقی شگـرف
    یک سفیـه این سان ! سفیهان را، سفیری، میکند
    فــــاز رُ نـد پهـلــــوانی ، نفـلـــه شد ؛ مـانیـتوری
    دُردی اش ، پشمین هیـولا،  شد ؛که پیـری، میکند 
    شعر« اقبـالی»درآرشیو؛و به روز ؛این بوال,جنـاح،
    درخیـال خـام خـود ؛ خیــر خطـیــری ، می کند
    ادعـایی منـبعـث ، از هُــرم شـام ، آدیـنـه شــب
    بر بـروت گـربه، چـرب افتاده؛ شیـری می کند
    داعی است ؛ و عیش عـاج آسمـانش ، پر خراش
    پای ، چوبین است؛ کی؟ چـوبینه،دیری می کند
    دست یو.اس. ای. مریزاد ! اینهمـه ! زد ایلـدرم !
    تـرکبــازی ؛ ترکـتــاز ؛ از نـاگـزیـری، می کنـد
    یک جوان،پرسید؛پیری را،که اسفه کیست؟گفت :
    دانشی مـردی ؛کـز ابـلـه ، یـارگیـری ، می کنـد
    ......................................................................
    الف - واژگان : 1 - اسفه و احمق .و..صفت برتر در عربی اند . و صفت مشبههء اسفه = ( سفیه ) است .یعنی : کسی که نفع خود را نمی فهمد . «این کلمه ، در آذری به معنی هر چیز بیهوده و زشتی است. نه ابله . با تلفظ « سَـ . فَی » در عربی عیب ها هم ، براین وزن اند ؛ اعرج = لنگ 2 – انتحار ...نحـر ...نحوهء کشتن شتر که انگار دوبار،کشته می شود . ( یک بار، کارد بر زیر گلویش و بعد از ضعیف شدن ،= ذبح ) 3 –آتش = باید بدانیم ؛ که بسیاری از کلمات روزمره ای مان ترکی است . از قاب و بشقاب گرفته ،تا..آقا و خانم و آبجی . اتابک و تفنگ و فشنگ و گلنگدن و...هزاران واژه ء دیگر (زبان سلاطین ترک زبان..و....صفوی ..و...و...قاجار... )امروزه درگیری داریم ؛ دراین واژه ها.. .مثال: واژه ء«آذر » که آیا ؟ آذار بوده . ( آذ + ار« پسوند ایلی = تات . تاتار» = ( قوم آذار) و بعد . «آذار =آذر» شده . که ازاین نوع . آر + اذ = آر اذ = آراس = ارس ..داریم که نام یک«پهلوانی»)بوده است ؛ یا  ،آتور و آتر در پهلوی..که.= آذر ..که آذر بایجان شده ..ازآن را داریم . یا (آتور پاتیگان) (بروایتی دیگر«بعد اسکندر») .و بعد ها ، شد.آتر و آذر..آتشکده که (آذر گشسب) را  داریم ....( آتَش ).. (که در محاوره پارسی خراسان ، آتیش . است) .. و از اتفاق ، مشابه شده ؛ با (آتیش یا=آتِش ، ترکی « شلیک» = پرتاب از مصدر «آتماق» )ودر آغاز گلوله پارچه ای را ،نفتی قیری کرده با فرمان «آتِش» آن را با فلاخن پرتاب  میکردند ( این به جا ماند).و بعد ... چون با تفنگ هم همین کلمه پارسی «آتَش» امر می شد به شلیک. و چون شعله هم داشتنی هم در ترکی و هم در پارسی  داریم . مثال: «گورمیش = ویزیت . دیدار» . پس ، ( آتور پارسی با آتمه ترکی) شبیه و مساوی هم شدندوشباهت بعدی مصدر شی  ...پس ، مراد چیست ؟ 1 – پرتاب کن . ؟ 2 – شعله ور کن ؟...و .. 4- ایلدرم . = آذرخش . صاعقه . برق ..و در فن کشتی ، لنگ کردن را گویند .(ایلدرمه آذری) 5 - بروت = سبلت . سبیل . باد بروت = صدایی از لای سبیل ها ، با هوای زیاد ، در آوردن = هارت و پورت .
    ب - دستور زبان – ی :( انواع وکاربردهایش ) ی + اسم = صفت .....قیری ....آب + ی.= آبی صفت + ی = اسم سیر + ی = سیری ..و..شیری ...( البته . شیر ، غالباً، به معنی صفت به کار می رود = شجاع.= شیر محمد )یعنی : از اسم حاصل مصدر می شود . مولوی فرمود : سگی بگذار ؛ آخر مردمانیم . یعنی : سگ بودن . که این معادل است با (ئیّت) در عربی . و ما نباید علامت عربی را برای پارسی به کار ببریم مانند : خوبیتّ به جای خوبی . خریّت به جای خری خربودن ( در معنای صفت . نه اسم ).... ولی برعکس این درست است . یعنی : برای واژه عربی علامت پارسی بدهیم . مثال : عاشق اسم عربی است ؛ می توانیم + (ی) بکنیم = ( عاشقی ) بشود . عاشق بودن عاشقی کردن . مثال بعدی : دانش + ی = دانشی یعنی : از اسم مصدر شینی + ( ی ) شده . که صفت نسبی ساخته . برابر ..دارای دانش . یا اهل دانش= دانشمند . از کلمات لاتین هم . مثل : ماشینی . نان ماشینی .= صفت از (اسم )ماشین 2 - دیس = پسوند شباهت است . مثل : گلدیس . پردیس . تندیس (پیکره = مجسمه ). تاقدیس.3-اشراف دو کلمه که عین هم باشند و همزه در آغاز.کسره برای مصدر.فتجه برای اسم جمع است .اَشراف و اِشراف.اعمال و اعمال و...4– دُردی = درد . ته مانده.لای ته نشین شده .رسوبات برجای مانده از یک تفکری . تفالـه
    ج - کوچه : 1 - فاز رُنـد ... نفله ... اصطلاح شده برای بی وجود . بسیار بی جنم . ونابود شده کامل 2 – هُرم شام = کنایه از اینکه فلانی از روی بخار معده سخن می گوید . خالی بندی و....3- بر بروت ....اصطلاح سبیلش را چرب کرده اند . ( دستمزدش بالاست= اجاره ای ها ).
    د - صناعات بدیعی:تلمیح=چوبینه،اشاره بسرداررشیدمان درباستان،وایهام بهرام چوبینه.نیز
    هـ - تاریخ ادبیات . و سیاست : اقبال لاهوری شاعر شعر سیاسی پاکستانی( نمونه : پس ، چه باید کرد ؟ ای اقوام شرق !...) و مبدع فلسفه (خودی . نوعی وحدت وجود ) و محمد علی جناح که به کمک هم برای استقلال پاکستان و جدا شدن از هند . کوشیدند .
    ز - عروض – بحر مهمل . ( البته ، وزن این بحر.فاعلاتُ مفاعیلُ هست . و بحر بسیار ناگوار یست و سرودن نیز مشکل اینجا کنایه از ( شرّ..و.. ورّ )خزعبلات. مهملات.اباطیل. شطحیات.
    ح – نوستا لوژی – سرشیشه ...تلمیح، به روزهای از شیر گرفتن شیر خواره از شیر مادر با سیاه نمایی و...و..(این مسأله دو وجهی است ؛ یعنی : برای من و برای تو ممکن است ؛ حسی متقابل باشد ؛ با حسی که تو داری در خاطره ات ...بد یا خوب . )
    ط - معنای مصرع = مصرع ترکتاز( غارتگر ).....یعنی : آمریکای همیشه مهاجم (ترکتاز) .این بار،دارد با مهرهء «آنها» بازی میکند.(ولی همیشه،هوایش را داشته ).پس،خسته نباشد !!!
    ۱۵
    اشتراک گذاری این شعر
    ۵۲ شاعر این شعر را خوانده اند

    صبّاغ کلات

    ،

    محمد ایثاری نیا (جوینی)

    ،

    علی اصغر اقتداری (حرمان)

    ،

    حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

    ،

    عباس خوش عمل کاشانی

    ،

    منوچهر مجاهدنیا

    ،

    ح جوادی

    ،

    رضا نظری

    ،

    صفیه پاپی

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    کاک باران کورد ملکشاهی

    ،

    طارق خراسانی

    ،

    منصور شاهنگیان

    ،

    خوجه خرسه

    ،

    عليرضا حكيم بيرانوند

    ،

    عظیمه ایرانپور

    ،

    کریم لقمانی سروستانی

    ،

    عادل دانشی

    ،

    محمد رسول دژپور

    ،

    آگاه ( بختیاری )

    ،

    مینا علی زاده

    ،

    فاطمه سادات بحرینی

    ،

    محمد مير سليماني بافقي(باران)

    ،

    سیده نسترن طالبزاده

    ،

    غلامرضا مهدوی(مهدوی)

    ،

    مجتبی بستان پیرا

    ،

    يلدا پاييزان

    ،

    عباس زارع میرک آبادی

    ،

    باقر رمزی ( باصر )

    ،

    سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

    ،

    طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

    ،

    فرزان رادفر

    ،

    ناهید زرین نگار

    ،

    نجمه طوسی (تینا)

    ،

    رضااشرفی فشی

    ،

    اکبر رشنو

    ،

    میثم دانایی

    ،

    منصور دادمند

    ،

    حمیدرضا زند

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    سکینه تاجمیری (نوا)

    ،

    فاطمه خواجویی راد

    ،

    مهدی رستگاری

    ،

    حمید کامکار

    ،

    حوریه هاتف

    ،

    وحید کاظمی

    ،

    فرشید پیکی نرگسی

    ،

    خدیجه زینالی ( مهربانو)

    ،

    فرهاد مهرابی

    ،

    نوید دانایی

    ،

    احمد بختیاری

    ،

    محسن عليخاني (آشفته)

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0